چکیده:
روایت شناسی از دیدگاه ساختارگرایان به مطالعه طبیعت، شکل و نقش روایت میپردازد و میکوشد توانایی و فهم متن روایت را نشان دهد. مثنوی معنوی، از شاهکارهای تمثیلی زبان فارسی در عین دیرینگی ساختار، تازگی و طراوت خود را در روایتهای تمثیلی حفظ کرده است. هدف این بررسی نمایان ساختن دلایل برجستگی روایتهای تمثیلی در آثار مولاناست. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی شماری از روایتهای تمثیلی آثار مولانا صورت گرفته است. بر پایة این پژوهش مشخص میشود افزون بر ابهام آفرینیِ تمثیل، عوامل دیگری نیز مانند: بسط لحظه از طریق داستان درونی، ایجاد داستانهای موازی، الگوی حادثه در روایتهای تمثیلی و دوگانگی ساختاری، در ماندگارکردن ساختار روایتهای تمثیلی به عنوان نوع ادبی محبوب مولانا بسیار سهم داشته استنویسندگان این پژوهش، تمثیلهای مثنوی را در جایگاه گونهای از انواع روایت، برپایة منسجمتری از قواعد و قوانین ساختاری روایت شناسی یافتهاند.
Narrative studies from the structuralist point of view studies the nature, form and role of narrative and tries to show the ability and understanding of the text of the narrative. The longevity of the structure has retained its freshness and freshness in allegorical narratives. The purpose of this study is to show what has caused the allegory in the spiritual Masnavi, in the place of a normal type of narrative, to become a prominent and special literary type of Rumi? This descriptive-analytical method and by examining a number of allegorical narratives of Rumi's works, seeks to answer the main question: what are the characteristics of the structure of allegorical narratives in the spiritual Masnavi that has caused the transformation of this fictional art to evolution and maturity Reach? Based on this research, it is clear that in addition to creating ambiguity of allegory, other factors have also played a significant role in perpetuating the structure of allegorical narratives as Rumi's popular literary genre; These factors are: moment expansion through internal story, creating parallel stories, alternative story structure, incident pattern in allegorical narratives, structural duality and synonymy of literary genres. The great mystic has also been revealed.The authors of this study have found Masnavi allegories in the position of a kind of narratives, based on a more coherent structure of narrative rules and regulations, which shows Rumi's maturity and mastery in allegorical narrations.
خلاصه ماشینی:
بر پايۀ اين پژوهش مشخص مي شود افزون بر ابهام آفرينيِ تمثيل ، عوامل ديگري نيز مانند: بسط لحظه از طريق داستان دروني ، ايجاد داستان هاي موازي ، الگوي حادثه در روايت هاي تمثيلي و دوگانگي ساختاري ، در ماندگارکردن ساختار روايت هاي تمثيلي به عنوان نوع ادبي محبوب مولانا بسيار سهم داشته است نويسندگان اين پژوهش ، تمثيل هاي مثنوي را در جايگاه گونه اي از انواع روايت ، برپايۀ منسجم تري از قواعد و قوانين ساختاري روايت شناسي يافته اند.
بـر همين مبنا، اين پژوهش به دنبال پاسخ به اين سؤال مهم است که چه دلايلي باعـث شـده اسـت شـيوه روايت سازي تمثيلي مولانا نسبت به گذشتگان خود برتري يابد؛ بـه عبـارت ديگـر دلايـل مانـدگاري تمثيل هاي مثنوي معنوي چيست ؟ اهميت و ضرورت تحقيق از آنجايي که تمثيل و روايت گري تمثيلي يکي از مباحث مهم در شيوه داستان سرايي است و بسياري از شعرا از آن نيز بهره برده اند، و همچنين مولانا نيز يکي از زبدگان در اين زمينـه اسـت ؛ لـذا بررسـي ساختار روايت هاي تمثيلي در اشعار وي به ويژه مثنوي ، مـي توانـد مشخصـه هـاي برتـر او را در بيـان راويت هاي تمثيلي (سطح دروني و بيروني ) نسبت به گذشتگان آشکار سازد.
«اين اصطلاح ، اغلب براي داستاني به کار مي رود که نويسنده اش از شخصيت ها يـا اعمـال ضمني داستان خود، معنايي فراتر از معناي ظاهري آنها منظور کرده است که ايـن لايـۀ زيـرين معنايي نسبت به اصل داستان ، جنبه هاي معنوي واخلاقي بسيار بيـشتري را شـامل مي شود«(شاو،١٩٧٢: ١٠) واژه تمثيل در بيشتر مواقع به علت پنهان بودن معني و مقصود شاعر يا نويسنده از بيان آن ، با رمز اشتباه گرفته مي شود.