چکیده:
امروزه بیش از هر زمان دیگر نیازمند تفکر و اندیشه درمورد تاثیر دین و باورهای دینی بر زندگی انسان چه از بعد مادی و چه معنوی هستیم. کارل گوستاویونگ میگوید: «من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان کردهام از میان بیمارانی که در نیمه عمر خود (35 سالگی به بعد) به سر میبرند حتی یک بیمار را نیز ندیدم که اساسا مشکلش نیاز به یک گرایش دینی در زندگی نباشد به جرات میتوانم بگویم که تک تک آنها به این دلیل قربانی بیماری روانی شده بودند که آن چیزی را که ادیان موجود در هر زمانی به پیروان خود میدهند، نداشتند و فرد فرد آنها تنها وقتی که به دین و دیدگاههای دینی بازگشته بودند به طور کامل درمان شدند. برای رسیدن به زندگی آرام وتوام با آرامش ورضایت بخش قبل ازهرچیز باید تفکرمان را اصلاح کنیم.آنگاه زندگی خود به خود تغییرخواهدکرد. چراکه زندگی مابرپایه اندیشه ماست. افزایش رشدصنعت وشهرنشینی درقرن بیستم، پتانسیل بالایی را برای بروزبیماری های روانی دربسیاری از جوامع پدید آورده است.درایران که نظام حکومتی برمبنای اسلام پایه گذاری شده نیل به بهداشت روانی که دراحکام گوناگون اسلامی موردتاکید بوده ازحساسیت های زیادی برخوردار است به وجود آوردن جامعه ایده آل اسلامی ودستیابی به زندگی مورد نظراسلام که ترکیبی از عشق به دنیاوهم زمان پارسایی است باید ازالویت برخوردار باشد.پرواضح است که دست یافتن به چنین جامعه ایده آلی نیاز به شناخت همه جانبه عوامل زمینه سازآن دارد.یکی از عوامل زمینه سازسلامت روانی جلوگیری از ایجادبیماری های روانی است که در جوامع امروزی به چشم می خورد.
خلاصه ماشینی:
بنابراین برای پیشگیری از بروز حالات عدم تعادل روانی و خارج شدن انسان از خط صراط مستقیم باید بازگشت به فطرت پاک الهی را توصیه کرد تا انسان به دور از عوامل تحریکی خارج کننده از صراط مستقیم به این راه راست پای نهد و منحرف نگردد اینجا نقطه ی عطف ارتباط بین دین و بهداشت روانی است زیرا بهداشت روانی نیاز به شناخت کامل روان انسان دارد دین نشاًت گرفته از علم الهی است و خالق از روان مخلوق خود شناخت کامل دارد بنابراین دین میتواند اطلاعات جامعی درباره ی روان انسان ارائه کند و آموزه های آن میتواند راهنمای کاملی برای رعایت بهداشت روانی باشد.
بند سوم: ملاحظات فرهنگی و مذهبی سلامت روان یک مفهوم با پایه و اساس اجتماعی می باشد؛ این بدین معناست که جوامع، گروه ها، فرهنگ ها، مؤسسات و حرفه های مختلف روش های بسایر متفاوتی برای متصور شدن ذات و عوامل آن دارند که تعیین می کند که چه چیزی از لحاظ روانی سالم است و تصمیم می گیرد که چه روش های درمانی مفید هستند.
ويکتور فرانکل فرانکل معتقد است که ماهيت وجودي انسان از سه عنصر معنويت ، آزادي انتخاب و مسئوليت فردي تشکيل شده است و سلامت روان ، مستلزم تجربه شخصي اين سه عامل است و جستجوي معنا در زندگي ، تکليفي مبارزه جويانه مي باشد و ممکن است به جاي کاهش تنش دروني آن را افزايش دهند و به همين دليل ، شخصيت سالم ، تا حدود معيني ، داراي تنش است.