چکیده:
طبقهبندی علوم از دغدغههای دیرین و دائمی فیلسوفان و فرزانگان بوده، و ضرورت مرتفع ساختن این مسئله، تا آنجا بوده که شماری از فلاسفه و علمای شرقی و غربی در این وادی تلاشهایی داشته و طرحهایی از طبقهبندیهای گوناگون، با ملاکها و رویکردهای مختلف نیز ارائه نمودهاند. هدف اصلی این مقاله، بررسی نقش و اثرگذاری طبقهبندی در توسعه علوم است. روش این مقاله، مطالعه اسنادی با رویکرد تحلیلی- فلسفی میباشد. در انتهای مقاله نیز با عنایت به مباحث مطرح شده، اثرات طبقهبندی در توسعه علم، به صورت فشرده ارائه گردیده، از سوی دیگر بیان شد که توانایی در طبقهبندی علوم، به معنی تسلّط علمی نیز میباشد. و این موضوع نه تنها در عرصه علم اهمیّت دارد، بلکه تأثیرات فرهنگی عمیقی نیز در پی خواهد داشت؛ بهطوری که یکی از متفکّران این حوزه میگوید: «اگر فرهنگی بتواند روش تقسیمبندی علوم خود را وارد فرهنگ دیگری کند، تمام آن فرهنگ را تسخیر کرده است.
The classification of sciences has been a long-standing concern of philosophers and sages, and the need to address this issue has been such that a number of Eastern and Western philosophers and scholars in this valley have made efforts and designs of various classifications, with criteria and They have also proposed different approaches. The main purpose of this article is to investigate the role and effectiveness of classification in the development of science. The method of this Article is to study documents with an analytical-philosophical approach. At the end of the article, considering the issues raised, the effects of classification on the development of science are presented in a concise manner. On the other hand, it was stated that the ability to classify science also means scientific mastery. And this is important not only in the field of science, but also has profound cultural implications; As one thinker in the field puts it: "If a culture can incorporate the method of dividing its sciences into another culture, it has conquered the whole culture.
خلاصه ماشینی:
و اين موضوع نه تنها در عرصه علم اهميت دارد، بلکه تأثيرات فرهنگي عميقي نيز در پي خواهد داشت ؛ به طوري که يکي از متفکران اين حوزه ميگويد: «اگر فرهنگي بتواند روش تقسيم بندي علوم خود را وارد فرهنگ ديگري کند، تمام آن فرهنگ را تسخير کرده است .
در اين جا، اين ديدگاه نيز مطرح است که چه بسا بهتر باشد با لحاظ تلاش علماي سلف براي طبقه بندي علوم ، امروزه دانشمندان ، به جاي صرف وقت در اين زمينه ، بهتر نيست به سراغ خود علم و توسعه و بسط و تعمق آنها بروند؟ در پاسخ بايد گفت که اولا، روشن است که علم ساکن نيست بلکه پوياست ، به اين معنا که علم در دنيا حتي در سطح مباني در معرض تحول است .
در کل ، بايد توجه داشت که توانايي در طبقه بندي علوم ، به معني تسلط علمي است و اين موضوع نه تنها در عرصه علم اهميت دارد، بلکه تأثيرات فرهنگي عميقي نيز دارد، به طوري که يکي از متفکران اين حوزه ميگويد: «اگر فرهنگي بتواند روش تقسيم بندي علوم خود را وارد فرهنگ ديگري کند، تمام آن فرهنگ را تسخير کرده است ».
به طور خاص ، با طبقه بندي همه مؤلفه هاي کليدي علم ، قادر خواهيم بود استدلال محکمي درباره مفاهيم علمي ايجاد نماييم ، که اين ها به تنهايي از ارزش علمي بسيار محدودي و شايد منفي برخوردارند، مگر آنکه به طور دقيق و براساس پديده ها، نوع نظريه ، يا روش نيز 1 Ziman تعريف شوند.