چکیده:
در اسلوبهای شرط باید بین شرط و جواب تناسب برقرار باشد به عبارت دقیقتر جمله شرط باید سبب برای جواب شرط باشد؛ یعنی اولی مقدمه برای دومی باشد، همانند ارتباط مقدمه با نتیجه، یا ارتباط مسبب با سبب، اما در قرآن کریم مواردی وجود دارد که به ظاهر شرط سبب جواب نیست، که باید مورد کنکاش قرار گیرد و دلیل آن مشخص گردد. برخی معتقدند در جملههای شرطی وقوع جواب شرط متوقف بر وقوع فعل شرط است و این یک اصل است و گاهی اسلوبهای شرطی از این اصل خارج میشوند؛ به طوری که جواب شرط مسبب از فعل شرط نیست.
ما در این مقاله در پی آن هستیم که با بهرهگیری از آیات قرآن ثابت کنیم در اسلوبهای شرطی بین شرط و جواب تناسب و ارتباط وجود دارد و جواب شرط مسبب از فعل شرط است و در آیاتی از قرآن که به ظاهر فعل شرط سبب جواب شرط نیست ممکن است جواب شرط در تقدیر باشد یا آنکه چنین آیاتی نیاز به تحلیل و بررسی دقیق دارند. یافتههای این تحقیق حاکی است که در اسلوبهای شرط حتما باید بین شرط و جواب تناسب برقرار باشد و نظر برخی نحویان مبنی بر این که گاهی شرط از این اصل خارج میشود بدون توجه به معناشناسی است. در آیاتی از قرآن که به ظاهر فعل شرط، سبب جواب شرط نیست ممکن است جواب شرط در تقدیر باشد و به قصد ایجاز حذف شده است، و در برخی آیات جملهای که به جای جواب شرط قرار گرفته جمله تعلیلیه (بیان علت) است.
In conditional modes, the condition must be compatible with the result. In other words, the condition must be a condition for the result, that is to say, the first should be the introduction to the second, such as the relation of the introduction with the result, or a causal relationship. However, in the Holy Qur’an, there are instances where apparently the conditions do not entail the results, which require examination and explanation. Some scholars believe that in conditional sentences the occurrence of the result hinges on the occurrence of a conditional verb and sometimes the conditional modes deviate from this rule so that the result is not caused by the conditional verb. In this article, we tried to show that there is a proportion between the condition and the result, and the result is caused by the conditional verb. In the Qur'anic ayahs where the conditional verb does not cause the result, the result might have been implied, or that such ayahs need to be analyzed more meticulously. The findings indicate that there should necessarily be some relation between the condition and the result in conditional modes and the view held by some syntacticians that sometimes the condition deviate from this rule disregards semantics. In the Qur’anic ayahs that the conditional verb is not seemingly the cause of the result, the result might be implicit and deliberately deleted for the sake of brevity and in some sentential ayahs that the conditional verb is in the position of the result, the sentence is causative.
خلاصه ماشینی:
ارتباط و پيوند شرط و جواب شرط در اساليب شرطي زبان عربي با تکيه بر آيات قرآن کريم 1 سيد ابوالفضل سجادي 2 محمود شهبازي چکيده در اسلوب هاي شرط بايد بين شرط و جواب تناسب برقرار باشد به عبارت دقيق تر جمله شرط بايد سبب براي جواب شرط باشد؛ يعني اولي مقدمه براي دومي باشد، همانند ارتباط مقدمه با نتيجه ، يا ارتباط مسبب با سبب ؛ اما در قرآن کريم مواردي وجود دارد که به ظاهر شرط سبب جواب نيست ، که بايد مورد کنکاش قرار گيرد و دليل آن مشخص گردد.
علاوه بر کتاب هاي نحوي، در علم معاني نيز درباره کاربرد سه حرف شرط «إن ، إذا و لو» مستند به آيات قرآن مباحثي مطرح ميگردد؛ به اين شکل که إن و إذا براي شرط آينده به کار مي روند و اصل در مورد إذا جزم به وقوع فعل در اعتقاد متکلم است ؛ مانند آيه : ﴿ فإذا جاءتهم الحسنۀ قالوا لنا هذه و إن تصبهم سيئۀ يطيروا بموسي و من معـه ألا إنما طائرهم عند الله و لکن أکثرهم لا يعلمون ) ﴾ (اعراف ،١٣١) (پس هنگامي که نيکي [و نعمت ] به آنان روي ميآورد ميگفتند: «اين براي [شايستگي] خود ماست » و چون گزندي به آنان ميرسيد، به موسي و همراهانش شگون بد ميزدند.
آنچه که در اين خصوص حايز اهميت است و همواره ذهن قرآن پژوهان را به خود مشغول داشته اين سوال است که چرا در برخي آيات قرآن به ظاهر ارتباطي بين جمله هاي شرط و جواب وجود ندارد؟ مثلا در آيه ٣ از سوره نساء که مي فرمايد: ﴿و إن خفتم ألا تقسطوا فـي اليتـامي فـانکحوا مـا طاب لکم من النساء مثني و ثلاث و رباع ﴾، (و اگر در اجراي عدالت ميان دختران يتيم بيمناکيد، هر چه از زنان [ديگر] که شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه ، چهار چهار، به زني گيريد.