چکیده:
منظر شهر واسطه ای میان انسان ،پدیده شهر،تبلور بصری و معنایی اجزای تشکیل دهنده ی فضا است.که یکی از اجزای آن مبلمان شهری است.مبلمان شهری عناصری از فضای شهری هستند که کم تر مورد توجه قرار میگیرند و درپرداختن و برنامه ریزی و طراحی شهرها بیشتر مورد غفلت واقع میشوند، با گسترش بی ضابطه بسیاری از شهرهای بزرگ از جمله اصفهان و افزایش جمعیت، کم کم تسلط مسئولان شهری به کنترل اوضاع اجتماعی و پرداختن به امور سیماهای شهرها و سامان دهی آن کمتر از گذشته شده است به طوری که در بسیاری از موارد دقت فدای سرعت شده و حفظ هویت و زیبایی، به ویژه در مبلمان شهری،قربانی نیازهای مقطعی و نسنجیده روزمره شهری میشود.نبود طراحی خاص، اعمال سلیقه،در نظر نگرفتن( ارگونومی، همه شمولی، رنگ مناسب، نورپردازی) و عدم تناسب با فرهنگ از مهمترین مشکلات مبلمان شهری در سطح شهر اصفهان میباشد.خیابان چهارباغ به دلیل سوابق تاریخی از قدرت جذب بالای گردشگر برخوردار بوده و به لحاظ نوع خدمات رسانی پذیرای تعداد زیاد مسافرو شهروندان است ولی مبلمان شهری این بخش نه تنها از نظر کمیکافی نیست بلکه دچار مشکلاتی نظیر:پراکندگی نامناسب،مکان یابی نادرست،عدم هماهنگی محیطی،عدم مطابقت با فرهنگ عمومی،طراحی نامناسب،استفاده از مصالح نامرغوب،عدم رعایت استانداردهای لازم و...میباشد و در پی بعضی از تخریبها به منظور اجرای پروژه مترو اغتشاشات بصری و اختلال در منظر شهری این محور ایجاد شده است.هدف از پژوهش حاضر، ارتقاء این فضای شهری از طریق بهبود منظر شهری با تأکید بر مبلمان شهری میباشد.در پژوهش حاضر روش مورد استفاده توصیفی-تحلیلی،شیوه گردآورد داده هااسنادی- میدانی و روش تجزیه تحلیل داده ها کمی و کیفی است نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با درنظرگرفتن شاخصهایی چون: مکان یابی صحیح، هماهنگی بیشتر با بافت سنتی و تاریخی،همه شمولی،رنگ،راحتی،ارگونومی،عملکرد مناسب و ...می توان به منظر پایدار و مناسب در این محور دست یافت.
The view of the city is an intermediary between human beings, the phenomenon of the city, the visual and semantic crystallization of the components of space, one of the components of which is urban furniture. Urban furniture are elements of urban space that are less considered. With the uncontrolled expansion of many large cities, including Isfahan, and the increase in population, the attention of city officials to control the social situation and appearance of cities has become less than in the past, so that in many cases care in maintaining identity and beauty, especially in urban furniture, It is ignored due to cross-sectional and ill-considered needs. Lack of special design, taste, lack of attention to (ergonomics, universality, appropriate color, lighting) and incompatibility with culture are the most important problems of urban furniture in Isfahan. Chaharbagh Street has a high tourist attraction due to its historical background and welcomes a large number of citizens in terms of service, but the urban furniture of this section is not only insufficient but also suffers from problems such as improper distribution, incorrect location, lack of environmental coordination. Non-compliance with public culture, improper design, use of substandard materials, non-compliance with the necessary standards, etc., and following some demolitions in order to implement the metro project, the urban landscape of this axis has been disrupted. The purpose of this study is to improve the public space of the city by improving the urban landscape with an emphasis on urban furniture. In the present study, the research method is descriptive-analytical in which the data were collected by documentary-field method and the method of data analysis is quantitative and qualitative. The results of the present study showed that by considering indicators such as correct location, more harmony with traditional and historical context, universality, color, "comfort", ergonomics, proper performance, a stable and appropriate perspective can be achieved in this axis.
خلاصه ماشینی:
در واقع مبلمان شهري بخشي از سيماي شهر را تشکيل مي دهد که همواره زيبايي،هماهنگي و تناسب آن موجب چشم نوازي محيط شهري شده و همچنين عامل ارتباط دهنده بين انسان و محيط مي گردد و محيطي جذاب را براي ساکنان و همچنين گردشگران را فراهم مي آورد(شرفي و همکاران ،١٣٩٨) معماري ساختمان ها بيانگر ارتباط شهر با گذشته خويش است و همچنين نشان دهنده فرهنگ و روحيات ساکنينشان ، ارتفاع ساختمانها و خط افق در خيابان ها شکل نگاه شهروندان به آسمان و عمق را تعيين مي کند، عناصر عمودي زائد و بي مصرف ، پل هاي عابر پياده فراوان ، تقاطع هاي غير همسطح به تعداد زياد، چراغ هاي راهنمايي بي قواره ، مبلمان نامناسب و غيره همه و همه پرسپکتيو و نگاه به عمق و دوردست را از افق ديد و بينش شهروندان مي گيرد و فضاهاي ذهني محدودي مي سازد، مذهب و ايدئولوژي حاکم بر شهر از منظر شهر پيداست ، حضور بافت هاي قديمي و ساختمان هاي اصيل بيانگر گذشته شهرهاست که نبايد فراموش شود و بالاخره خاطرات مردم با شهرشان که غرور و تعصب آنها را نسبت به شهري که در آن زندگي مي کنند مي سازد و هزاران نکته ريز و درشت ديگر و اينگونه است که هراتفاقي در شهر نبايد اتفاقي باشد مگر در مواردي خاص و هرعنصري در شهر تاثيري عميق به جاي مي گذارد تاثيري که در صورتيکه منفي باشد ، به هيچ شکلي قابل جبران نيست (مهتدي و شهبازي،١٣٩٦).