چکیده:
برخی دیدگاهها حق فرزندآوری را به مرد و برخی دیگر آن را به زن اختصاص داده است و در هر کدام از آنها برای اثبات تعلق حق فرزندآوری به یکی از زن یا مرد به پارهای از ادلهی فقهی استناد شده است. آنچه بهعنوان دیدگاه جامع بهنظر میرسد، تعلق حق فرزندآوری به زوجین به عنوان یک حق مشترک است. این دیدگاهِ جامع نیازمند پژوهش و اثبات است و هدف از نگارش مقالهی حاضر اثبات تعلق حق فرزندآوری به زوجین است. در این مقاله که به روش تحلیلی-تبیینی سامان یافته، ابتدا مقتضای ذات و اطلاق عقود به طور عام و عقد نکاح به طور خاص- به جهت نقشی که در تعلق فرزندآوری به زوج یا زوجه یا زوجین دارند- مفهوم شناسی شده، سپس دیدگاه قائلین به تعلق حق فرزندآوری به طور اختصاصی به مرد یا زن نقد و بررسی و اثباتِ دیدگاه جامعتر امکانسنجی شده است. مهمترین نتایج پژوهش پیشرو این است که حق فرزندآوری میتواند به زوجین تعلق داشته باشد و آنچه در اثبات تعلق فرزندآوری به زوجین به عنوان یک حق مشترک مؤثر است، اموری همچون «مقتضای اطلاق عقد نکاح دائم»، «نصوص شرعی» و «فهم عرفی از عقد نکاح دائم» است.
In some views, the right of childbearing is recognized for men while some others have reserved the right for women. To submit evidences on their stance, each group has relied upon a number of evidences. Yet, a more comprehensive view has reserved this right for couples jointly. However, this later view needs validation and further research. Thus, this study is an analytical-explanatory endeavor to conceptualize the necessities of contracts in general and marriage contract in particular to uncover the role of man, wife or couples in their rights of childbearing. Then, the views of those who hold the right for either man or wife was critically scrutinized and the possibility of adopting a more comprehensive view for reserving the right for couples was evaluated. Research findings showed that childbearing right can be attributed to couples and this view can be substantiated through necessities of permanent marriage contract, divine sources, and normative understanding of permanent marriage contract.
خلاصه ماشینی:
با توجه معيار مذکور تنها امري که به دنبال انشاي عقد نکاح ايجاد ميشود و به هيچ وجه از ذات عقد نکاح جداشدني نيست ، علقه زوجيت و محرميت است به گونه اي که عقد بدون آن وجود و قوام ندارد و حتي قابل تصور هم نيست ، اما ساير امور و آثار عقد مثل فرزندآوري چنين رابطه اي با عقد نکاح ندارد، بلکه از غايات و اهداف نکاح دائم محسوب ميشوند، اما به گونه اي نيست که هرگاه خلاف آن يعني عدم فرزندآوري شرط شود، عقد محقق نشود، بلکه عقد نکاح بدون آن نيز قوام و وجود دارد و اصطلاحا فرزندآوري جزء مقتضاي ذات عقد نکاح محسوب نميشود؛ بنابراين براي اثبات تعلق حق فرزندآوري به زوج يا زوجه يا هر دو نميتوان از مسير مقتضاي ذات عقد نکاح پيش رفت و براي اين امر بايد راه ديگري مثل مقتضاي اطلاق نکاح را بررسي کرد.
بنا بر روايات مذکور در عزل با تأکيد بر نياز جواز عزل به رضايت زوجه و باتوجه به تعبيه امر فرزندآوري در آفرينش و تکوين زن و مرد ميتوان گفت که هرگاه عقد نکاح به طور مطلق و بدون اينکه شرطي صورت گرفته باشد، فرزندآوري را به دنبال دارد که از حقوق مشترک زوجين محسوب ميشود و اين حق مشترک از اقتضائات اطلاق عقد نکاح دائم است ؛ بنابراين هرگاه يکي از زوجين بخواهد مانع فرزندآوري شود، زماني به خواسته خود ميرسد که يا براي اين کار اجازه داشته باشد و يا آن را در ضمن عقد شرط نموده باشد (انصاري، ١٤١٥: ٧٢).