چکیده:
مقدمه: مسئله ناباروری به ویژه در فرهنگ ایران و با توجه به نقش والدین و اطرافیان در زندگی زوجین، بعد عمیقی به خود میگیرد بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب و آموزش مبتنی بر رویکرد تحلیل متقابل بر بی تابی روانی و عملکرد جنسی زنان ناباروردر خانواده بود.
روش پژوهش: این پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی (به صورت پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل نامعادل) بود. جامعه پژوهش حاضر زنان ناباروری بودند که سال99- 1398 به بیمارستان آموزشی و درمانی زنان و زایمان شهر کرمانشاه مراجعه کردند. پس از انتخاب آزمودنیها با روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس و با رعایت ملاکهای ورود،50 نفر، به طورتصادفی در سه گروه آزمایش اول، آزمایش دوم و کنترل جایگزین شدند. گروهها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه بی تابی روانی کاظمی حقیقی و مقیاس عملکرد جنسی پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش اول، 8 جلسه60 دقیقهای تحت آموزش مبتنی بر رویکرد تحلیل متقابل و گروه آزمایش دوم نیز 7 جلسه60 دقیقهای تحت آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب قرارگرفتند. دادهها با روشهای آماری همبستگی و تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: بر اساس یافته ها، آموزش مبتنی بر رویکرد تحلیل متقابل و آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب ،بهطورمعناداریدرکاهشبی تابی روانی(1 36/34=fو 001/0>P)وعملکرد جنسی(106/36=fو 001/0>P) مؤثر واقع شد. مقایسه میانگین های بدست آمده حاکی از این است که آموزش مبتنی بر رویکرد تحلیل متقابل در مقایسه با آموزش مبتنی بر تئوری انتخاب تاثیر بیشتری بر تغییرات بی تابی روانی و عملکرد جنسی زنان نابارور داشته است.
نتیجه گیری: از نتایج پژوهش حاضر به طورکلی می توان چنین نتیجه گرفت که برای مردان و زنان، رضایت از رابطه جنسی به طور معناداری با سطح بی تابی روانی ناشی از ناباروری ارتباط دارد و آموزشهای روانشناختی رضایت از رابطه و باروری زوجین را ارتقاء میدهد
Introduction: The issue of infertility, especially in Iranian culture and considering the role of parents and others in couples' lives, has a deep dimension. Therefore, the aim of this study was to compare the effectiveness of education based on choice theory and education based on cross-analysis approach on mental impatience. And the sexual function of infertile women was in the family. Method: Research Method: This research was applied and quasi-experimental (pre-test-post-test with unbalanced control group). The present study population was infertile women who referred to Kermanshah Obstetrics and Gynecology Hospital in 1398-99. After selecting the subjects by available non-random sampling method and observing the inclusion criteria, 50 people were randomly replaced in the first three experimental, second and control groups. In the pre-test and post-test stages, the groups answered the KazemiHaghighi Psychological Impatience Questionnaire (2017) and the Sexual Function Scale (Fergusten and D. Augustine, 2000). Then, the first experimental group underwent 8 60-minute sessions based on cross-analysis and the second experimental group underwent 7 60-minute sessions based on selection theory. Data were analyzed by statistical methods of correlation and analysis of covariance. Results: The results showed that education based on cross-analysis approach and education based on choice theory significantly reduced mental impatience (f = 34.36 and P Conclusion: From the results of the present study, it can be concluded that for men and women, sexual satisfaction is significantly associated with the level of psychological impatience due to infertility and psychological training promotes relationship satisfaction and fertility of couples.
خلاصه ماشینی:
جدول (١)خلاصه محتواي طرح درمان مبتني بر نظريه انتخاب 1Rosen, Heiman, Leiblum, Meston, Shabsigh, Ferguson, D'Agostino Table (1) Summary of the content of the treatment plan based on selection theory جلسه , هدفهاي درمان مبتني بر نظريه انتخاب , راهکارهايي که بکار گرفته ميشوند -١-ذهن اگاهي , پس از معارفه افراد و اجراي پيشآزمون در دو جلسه ٦٠ دقيقهاي به تعريف و بررسي ذهن آگاهي برآمده از رويکرد درماني ذهن آگاهي مبتني بر کاهش بيتابي به فرد آموزش داده شد , دو برنامه تمريني در داخل جلسه درمان و دو برنامه تمريني ما بين جلسات براي فرد درنظر گرفته شد که فرد طي هفته حداقلحداقل ٢ ساعت و روزانه ١٥ تا ٢٠ دقيقه اين تمرينات را انجام دهد.
جدول شماره ٥- نتايج تحليل کوواريانس مقايسه ميانگين عملکرد جنسي دردوآموزش Table 5 - Results of analysis of covariance comparing the average sexual function in three trainings (به تصویر صفحه رجوع شود) بر اساس نتايج بدست آمده از جدول شماره (٥)، سطح معناداري مشاهده شده در مورد آزمون ، گروه هاي آزمايشي و همچنين اثرات تعاملي آزمون با گروه هاي آزمايشي در سطح ٠/٠٥ معنادار است .
مقايسه ميانگين هاي بدست آمده حاکي از اين است که آموزش مبتني بر رويکرد تحليل متقابل در مقايسه با آموزش مبتني بر تئوري انتخاب تاثير بيشتري بر تغييرات عملکرد جنسي زنان نابارور داشته است .
نتيجه گيري: نتايج پژوهش حاضر نشان داد تغييرات بي تابي رواني و عملکرد جنسي در پيش آزمون و پس آزمون ها در دو گروه آزمايش و گواه به يک ميزان نمي باشد و بين آموزش هاي انجام گرفته بر روي زنان نابارور تفاوت معني داري وجود دارد.