چکیده:
مواجهة ادیان و آیینهای مختلف دنیا با مسئلة شر، ازجمله موضوعات قابل تحلیل و بررسی در مباحث الهیاتی و کلامی است. در این میان، تحلیل معناشناختی مفهوم شر و تحلیل هستیشناختی شرور از یک سو و بررسی استلزامات جهانشناختی، الهیاتی، انسانشناختی و اخلاقی پذیرش وجود شرور در عالم از سوی دیگر، قابل توجه است. این مقاله با نگاه تطبیقی، نخست به تحلیل هستیشناختی شر در اسلام و هندو پرداخته، سپس استلزامات جهانشناختی پذیرش وجود شرور در این دو دین و آیین را بررسی کرده است. «شر» در هندوئیسم، مفهومی معادل رنج دارد و در اسلام از سنخ معقولات ثانیة فلسفی است که از مشاهدة رابطة منفی یک پدیده و وجود با کمال وجود و پدیدة دیگر انتزاع میشود. برایناساس، اسلام و هندوئیسم وجود شرور عالم را مسلّم میانگارند. در باب استلزامات جهانشناختی نیز هر دو در نهایت، نگاهی خوشبینانه به عالم واجد شرور دارند.
The attitude of different religions and creeds towards the issue of evil is a topic that can be analyzed and studied in theological discussions. The semantic analysis of the concept of evil and the ontological analysis of evil-doer on the one hand, and the study of the cosmological, theological, anthropological, and moral implications of accepting the existence of evil in the universe on the other, are significant subjects. Using the comparative method, this article first deals with the ontological analysis of evil in Islam and Hinduism and then examines the cosmological implications of accepting the existence of evil in these two religions. In Hinduism, "Evil" is equivalent to suffering, and in Islam it is a type of secondary philosophical intelligible that is abstracted from the observation of the negative relationship of one phenomenon and existence with the perfect existence and another phenomenon. Accordingly, Islam and Hinduism affirm the existence of evil in the universe. In terms of cosmological implications, they both have an optimistic view of evil ultimately.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله با نگاه تطبيقي، نخست به تحليل هستيشناختي شر در اسلام و هندو پرداخته، سپس استلزامات جهانشناختي پذيرش وجود شرور در اين دو دين و آيين را بررسي كرده است.
اين مسئله در آيين هندو، بهمعناي پذيرش ديدگاه الحادي در مورد خدا يا خدايان نيست؛ زيرا خدايان چندان از جهت قدرت مطلق، علم مطلق و خيرخواهي مورد توجه قرار نگرفتهاند و مسئلة شر نيز مانعي براي خداباوري هندويي نيست.
در اين مقاله، تلاش شده تا با نگاه هستيشناسانه اسلام و هندوئيسم به وجود شرور و نيز مواجهة اسلام و هندو، با تبعات جهانشناختي پذيرش وجود شرور، مورد مقايسه قرار گيرد.
هندوئيسم همانند اديان توحيدي، درصدد نيست تا ميان وجود شرور در عالم و وجود خداي قادر مطلق و خير محض آشتي برقرار كند، بلکه همه تلاش او، نشان دادن راه نجات از شرور و رسيدن به رهايي، موکشه (Moksha) است.
بايد دانست دربارة وجود شرور عالم، دو ديدگاه انکاري و اثباتي وجود دارد که در ادامه به آنها ميپردازيم: انکار وجود شرور در عالم به اعتقاد شنکره، بزرگترين متفکر مکتب ودانته، تنها يک واقعيت مطلق در عالم وجود دارد، ولي جهل انسان به واقع، موجب متکثر ديدن اشياء پيرامون است (چاترجي و داتا، 1384، ص161-162).
پس اگر رنج انسان به کرمة در زندگي گذشته ارتباط دارد، راه رهايي او نيز معرفتي است که در آن، تمايزي بين او و برهمن آشکار نگردد (موحديان عطار و رستميان، 1393، ص43-44)؛ زيرا موجودات بهدليل احساس استقلال و غفلت از وحدت وجودي که با خدا دارند، اسير توهمي جهاني (جهل) شدند.