چکیده:
تحقیق درباره شخصیتهای تأثیرگذار جهان اسلام در قرن اول هجری برای نشان دادن
تصویری نسبتا واضح و درعین حال واقعی از اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی
آن روزگار ضروری است. مالک بن حارث نخعی، معروف به مالک اشتر، یکی از بزرگان و صاحب
نفوذان شهر کوفه بود. وی در دوران خلافت عمر (پس از تأسیس کوفه در سال 17ه)، عثمان
و حضرت علی(ع) در این شهر اقامت داشت، ولی نفوذ و تأثیر وی بر حوادث و وقایع جهان
اسلام در همه این دورهها یک ساننبود، در این مقاله سعی شده است نقش و جایگاه مالک
در حوادث این دوران مهم بیست ساله، تجزیه و تحلیل شود.
خلاصه ماشینی:
"تا زمانی که مالک، حاکم منطقه مرزی قلمرو علی(ع) و معاویه (جزیره) بود، سرداران معاویه جرأت آشوبگری در قلمرو حکومتی حضرت علی(ع) نداشتند، حتی مالک که از نفوذ خویش در بین مردم کوفه آگاه بود از امام(ع) میخواست که بر شهرهای مرزی شام حمله برد و حوزه حکومتی معاویه را ناامن و در نتیجه موقعیت حکومت وی را متزلزل سازد، اما آن حضرت، او را از این کار منع میکرد.
محمد پس از نبرد صفین که موضع معاویه تقویت شده بود، در مصاف با خونخواهان عثمان در مصر شکست خورد، آن حضرت، پس از اطلاع از خبر قیام خونخواهان عثمان بر ضد محمد بن ابی بکر فرمود: برای مصر جز یکی از دو تن را شایسته نمیبینم یا دوست خودمان که او را از حکومت مصر در گذشته بر کنار کردیم یعنی قیس بن سعد و یا مالک بن حارث اشتر»[77] مالک در این زمان در جزیره بود و علی(ع) به وی که در شهر نصبیین بود نامهای نوشت و او را به کوفه فرا خواند، بعد از آمدن اشتر به کوفه، امام ضمن سخنانش به وی فرمود: «کسی جز تو برای حکومت مصر شایسته نیست، خدایت رحمت کناد به مصر برو و من با توجه به رای و اندیشه خودت سفارش نمیکنم»[78] از طرف دیگر معاویه با وعده بخشش خراج، یکی از عاملانش را مامور کشتن مالک نمود.
ک: محمدبن عبدالله الازدی، تاریخ فتوح الشام، تحقیق عبدالمنعم عامر، (بیجا، مؤسسه سجل العرب، 1970) ص 233 و مقایسه شود با ابن عساکر، تاریخ مدینه الدمشق، تحقیق علی شیری، (بیروت، دارالفکر، بیتا) المجلد الاول، ص 170."