چکیده:
پژوهش حاضر با هدف آگاهی از تاثیر آموزش فلسفه بر هوش هیجانی نوآموزان پسر در مقطع پیشدبستانی و با استفاده از روش پیشآزمونـپسآزمون همراه با گروه کنترل و گروه آزمایش انجام شد. ابزار مورداستفاده، پرسشنامه هوش هیجانی تزل (2010) بود و بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای آمار توصیفی و استنباطی همچون تحلیل کواریانس تکمتغیره و نرمافزارspss نسخه 23 استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش متغیر مستقل (آموزش فلسفه کودکان) توانست منجر به ایجاد تفاوت معنادار در میانگین نمرات متغیر وابسته (هوش هیجانی) در مرحلهی پسآزمون در سطح خطای 05/ 0 گردد که با کنترل متغیرهای مداخلهگر، میانگین نمرات هوش هیجانی با آموزش فلسفه افزایش یافت. همچنین نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری، تاثیر آموزش فلسفه را بر ابعاد هوش هیجانی نوآموزان نشان داد که منجر به ایجاد تفاوت معنادار در میانگین نمرات متغیرهای ادراک و ابراز هیجانی، شناخت و تحلیل هیجانها و نیز مدیریت هیجانها در مرحلهی پسآزمون در سطح خطای 05/ 0 شد؛ و میانگین نمرات متغیرهای ادراک و ابراز هیجانی، شناخت و تحلیل هیجانها و نیز مدیریت هیجانها افزایش یافت. ازاینرو میتوان نتیجه گرفت این امکان وجود دارد که با انجام نوآوریهایی در روند آموزشوپروش کودکان، بتوان هوش هیجانی و قدرت کنترل هیجانها در کودکان را افزایش داد.
The aim of this study was to determine the effect of teaching philosophy on the emotional intelligence of preschool boys, using the pre-test-post-test method with the control group and the experimental group. The instrument used was Tezel Emotional Intelligence Questionnaire (2010) and in order to analyze the data, descriptive and inferential statistical tests were used in SPSS. The results of analysis of covariance showed that teaching philosophy to children could lead to a significant difference in the mean scores of the emotional intelligence in the post-test at 0.05 deviation error level. Also, the results of multivariate analysis of covariance showed the effect of teaching philosophy on the dimensions of emotional intelligence, which could lead to a significant difference in the mean scores of variables of perception and emotional expression, recognition and analysis of emotions and emotion management in the post-test stage at 0.05 deviation error level; So that the mean scores of the variables of perception and emotional expression, emotion recognition and analysis, as well as emotion management increased. Therefore, it can be concluded that it is possible to increase emotional intelligence and emotion control in children by making innovations in the process of teaching philosophy to preschool children.
خلاصه ماشینی:
همچنین نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری، تأثیر آموزش فلسفه را بـر ابعـاد هوش هیجانی نوآموزان نشان داد که منجـر بـه ایجـاد تفـاوت معنـادار در میـانگین نمـرات متغیرهای ادراک و ابراز هیجانی، شناخت و تحلیل هیجان هـا و نیـز مـدیریت هیجـان هـا در مرحله ی پس آزمون در سطح خطای ٠/٠٥ شد؛ و میانگین نمـرات متغیرهـای ادراک و ابـراز * اسـتادیار فلسـفه تعلـیم وتربیـت ، گـروه علـوم تربیتـی دانشـگاه نیـروی انتظـامی امـین ، تهـران ، ایـران sadeghrezaee61@gmail.
بر اساس آنچه بیان شد، نظر به اینکه مطالعات علمی نشان میدهنـد: از یـک سـو هـوش هیجانی عاملی مؤثر برای افزایش توان خودکنترلی و مهـار تکانـه هـای احساسـی و هیجـانی است ، و از سوی دیگر در مطالعات علمی به تأثیر عقلمندی و خردورزی در بروز رفتارهـای متعادل و کنترل هیجان ها، اشاره شده است -بـا هـدف بررسـی رابطـه ی احتمـالی برنامـه ی آموزش فلسفه به کودکان (فبک ) با هوش هیجـانی- ایـن سـؤال بـرای نویسـندگان مقالـه ی حاضر مطرح شد که آیا آموزش فلسفه به کودکان میتواند تأثیری بر ادراک و ابراز هیجـانی، شناخت و تحلیل هیجان ها و مدیریت هیجان ها داشته باشد یا خیر؟ با توجه به خلأ پژوهشی در مورد سؤال مذکور و با توجه به اهمیت موضـوع یادشـده و ضرورت اقدام علمی در این جهت ، جامعه ی آماری کودکان پیش دبستانی پسر انتخـاب شـد و تحقیقات لازم آغاز شد.
سؤال سوم : آموزش فلسفه به کودکان چه تأثیری بر مدیریت هیجان های نوآمـوزان پسـر در مقطع پیش دبستانی دارد؟ نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری، تأثیر آمـوزش فلسـفه بـه کودکـان بـر ابعـاد هـوش هیجانی نوآموزان پسر در مقطع پیش دبستانی با کنترل متغیر پیش آزمون در جـدول (٣) آمـده است .