چکیده:
بینش اسطورهای، نوعی جهانبینی است که همواره جایگاه خود را در تفکر و نگرش انسان حفظ کرده است. خرد اسطورهای با تقسیم پدیدههای جهان به مقدس و غیرمقدس تمایز خود را نشان میدهد. مکان از مقولاتی است که در اندیشۀ اسطورهای ماهیت ویژهای دارد و با برداشت مادی بشر امروزی متفاوت است. مکان اسطورهای، منطقهای است که به سبب تقدس یافتن، با محیط کیهانی اطرافش تفاوت پیدا میکند. این تقدس خواه به شکل کهنالگو باشد، مثل کوه یا چشمه، و یا به سبب وقوع امری فرامادی و ارتباط با امری ماورائی حاصل شده باشد، نیرویی ویژه دارد و بر شخصیتها و قهرمانانی که در آن واقع شوند، تاثیر میگذارد. قصهها بهعنوان یکی از گونههای کهن ادب شفاهی حاوی بینش و تفکر انسانهای پیشین هستند. یکی از این مضامین اسطورهای که در قصهها بازتاب پیدا کرده است، مقوله مکان است؛ مکانهایی که هرچند در فضای فیزیکی جای دارند، اما به سبب دارا بودن کیفیات فرامادی در زمرة امور اسطورهای بهشمار میروند. اکثر شخصیتهای قصهها با عبور از مکان اسطوره-ای، دچار دگردیسی روحی میشوند و سرنوشت و عملکردشان دگرگونه میشود. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از نظریات اسطورهشناسانی چون میرچا الیاده و ارنست کاسیرر، چند مجموعه قصۀ عامیانۀ ایرانی واکاوی شوند. در این راستا، مکانهایی چون کوه، دریا، چشمه، رود، باغ و چاه مورد تحلیل قرار گرفتند و کیفیت اسطورهای آنها تبیین شد. شیوۀ پژوهش در این مقاله، توصیفی ـ تحلیلی است.
mythical thought is a kind of worldview that has always saved his situation in humans mind. mythical idea introduce itself by divide the phenomena of the world into sacred and unholy. locality is an important mythical subject that differ from modern man’s thinking about place. mythical place differ from its surrounding because it is sacred. it may be an archetype like mount or fountain, or may be it has become sacred because of the unworldly object. it has influential power to characters.it can change characters. folktale as an old type of oral literature contain the insight, philosophic thought and life style of past human being. one of the mythical subject in folktales is locality. this places cause of the relationship with the transcendental affairs, consider as a mythical place. most of characters in folktale, change mentally by being there and their destiny change.
in this article, we tried to use the theories of great mythologists such as mircea eliade and ernest cassirer to analyze e few sets of folktales. for this purpose, the places such as mount, fountain, sea, river, garden, well were investigated.and their mythical modality was examined. my research method in this article is descriptive and analithical. .
خلاصه ماشینی:
مکانهاي اسطورهاي در قصه هاي عاميانۀ ايراني * سارا چالاک چکيده بينش اسطورهاي، نوعي جهانبيني اسـت کـه همـواره جايگـاه خـود را در تفکـر و نگرش انسان حفظ کرده است .
يکي از اين مضامين اسطورهاي کـه در قصـه هـا بازتـاب پيدا کرده است ، مقوله مکان است ؛ مکانهايي که هرچند در فضـاي فيزيکـي جـاي دارند، اما به سبب دارا بودن کيفيات فرامـادي در زمـرة امـور اسـطورهاي بـه شـمار ميروند.
شـالودة بسياري از اين قصه ها، واقعه ، شخص و يا روايتي اسطورهاي است که در طول زمان تغيير شکل داده، با شاخ و برگها و شخصيت هاي داستاني آميختـه شـده و نسـل بـه نسـل بـه صورت سينه به سينه منتقل شدهاست ؛ اما زيرساخت اصلي اين قصـه هـا را يـک اسـطورة مقدس ساخته است که با زدودن لعاب داستان ميتوان بـه آن دسـت يافـت .
قداست مکانها و پذيرفتن نقش اسطورهاي بعضي جايهـا، مضـموني اسـت کـه بـه قصه هاي عاميانه راه جسته است .
بررسي بن مايه هاي اسطورهاي در قصه هـا نيـز مضـموني اسـت کـه توسـط پژوهشـگران واکاوي شده است .
در مقالۀ «تحليل نقش نمادين اسطورة آب و نمودهاي آن در شـاهنامۀ فردوسـي بـر اساس روش نقد اسطورهاي » از فرزاد قائمي و ديگران (١٣٨٨)، بـه قداسـت آب و تصـوير کهن الگويي آب و عبور از رود به منزلۀ عملـي نمـادين بـراي پـالايش و تولـد دوبـاره در شاهنامۀ فردوسي پرداخته شده است .
دريا، رود، چشمه آب، در باورهاي اساطيري يکي از ژرفترين پديدهها به شمار مـيرود کـه بـا اشـکال مختلف چشمه ، رود و دريا، و در قصه هاي عاميانه بـه شـکل اسـتخر، حـوض، آبانبـار و سرداب نمايان ميشود.