چکیده:
افزایش کارایی مصرف نفت در بخش خانوار و تولید و همچنین ارتقای تکنولوژی تولید نفت، از جمله مهمترین عواملی هستند که میتوانند وضعیت اقتصادی کشورهای نفتی را بهبود دهند. ازاینرو، در مقاله حاضر، اثرات تکانههای کارایی مصرف نفت (تکانه تقاضا) و تکنولوژی تولید نفت (تکانه عرضه) بر متغیرهای کلان اقتصادی در قالب مدل تعادل عمومی پویای تصادفی اقتصاد باز نیوکینزی، بررسی میشوند. برای برآورد پارامترهای مدل از دادههای سالیانه سالهای 1352-1396 استفاده شده است. نتایج حاصله نشان میدهد که تکانههای کارایی مصرف نفت در بخش خانوار و تولید، اثر مثبت و معنیداری بر صادرات نفت، سرمایهگذاری نفتی، اشتغال کل و مخارج دولت دارد. بااینحال، تکانه کارایی مصرف نفت در بخش خانوار، تولید نفت و مصرف کالای نفتی خانوار را کاهش و تورم را افزایش میدهد، حال آنکه اثر تکانه کارایی مصرف نفت در بخش تولید بر این سه متغیر، معکوس است. همچنین تکانه تکنولوژی تولید نفت بر سرمایهگذاری نفتی، تولید و صادرات نفت، اشتغال غیرنفتی، مصرف کل، مخارج دولت و تورم اثر مثبت داشته و در مقابل اشتغال بخش نفت و مصرف کالای نفتی را اندکی کاهش میدهد. با توجه به اینکه سه تکانه بیان شده، اثرات مثبتی بر صادرات نفت، سرمایهگذاری نفتی، اشتغال، درآمدهای ارزی دولت و حتی سطح مصرف و تولیدات غیرنفتی دارند، برنامهریزی و سیاستگذاری مناسب که ارتقای کارایی مصرف را تحریک کند و موجب بهبود تکنولوژی تولید نفت شود باید در دستور کار سیاستگذاران و تصمیمسازان قرار گیرد.
Increasing oil consumption efficiency in the household and production sectors, as well as improving oil production technology, are among the most important factors that can improve the economic situation of oil-rich countries. Therefore, in this paper, the effects of oil consumption productivity (demand shocks) and technological oil production shocks (supply shocks) on macroeconomic variables are investigated in the form of the Keynesian Dynamic Stochastic General Equilibrium model. Annual data for the years 1352-1396 have been used to estimate the model parameters. The results show that oil consumption efficiency shocks in the household and production sectors have a positive and significant effect on oil exports, oil investment, total employment, and government spending. However, the shocks of oil consumption efficiency in the household sector reduce oil production and household’s oil consumption and increase inflation, while the effect of the shocks of oil consumption efficiency in the production sector on these three variables is inverse. Also, technological oil production shocks have a positive effect on oil investment, oil production and export, non-oil employment, total consumption, government spending, and inflation, and in contrast, slightly reduce employment in the oil sector and oil consumption. Given that the above three shocks have positive effects on oil exports, oil investment, employment, government revenue, and even the level of consumption and non-oil production, appropriate planning and policy-making that stimulates consumer productivity and improves oil production technology should be on the agenda of policymakers.
خلاصه ماشینی:
اثرات تکانه هاي عرضه و تقاضاي نفت بر متغيرهاي کلان اقتصادي ايران : رويکرد تعادل عمومي پوياي تصادفي (DSGE ) يونس خداپرست دانشجوي دکتري اقتصاد نفت و گاز، دانشگاه علامه طباطبائي ، تهران ، ايران تيمور محمدي دانشيار، گروه اقتصاد نظري، دانشگاه علامه طباطبائي، تهران ، ايران حسين توکليان دانشيار، گروه اقتصاد بازرگاني، دانشگاه علامه طباطبائي، تهران ، ايران چکيده افزايش کارايي مصرف نفت در بخش خانوار و توليد و همچنين ارتقاي تکنولوژي توليد نفت ، از جمله مهم ترين عواملي هستند که ميتوانند وضعيت اقتصادي کشورهاي نفتي را بهبود دهند.
با توجه به موارد بيان شده ، در مطالعه حاضر سعي ميشود که در ابتدا با طراحي يک مدل تعادل عمومي پوياي تصادفي ١ و مدلسازي جديدي از بخش نفت ، برخي از مهم ترين عوامل اثرگذار بر توليد نفت همچون حجم ذخاير اثبات شده ، فعاليت هاي اکتشافي و ميزان سرمايه گذاري، وارد مدل هاي DSGE شود که اين امر ميتواند نتايج تحقيق را واقعيتر سازد.
خياباني و اميري (١٣٩٣) در مطالعه اي تاثير شوکهاي قيمت نفت بر متغيرهاي کلان اقتصادي ايران را در قالب يک مدل DSGE اقتصاد باز، بررسي کرده و دريافتند که تکانه هاي نفتي بر توليد، سرمايه گذاري و موجودي سرمايه تاثير منفي دارد و تورم ، مصرف و هزينه نهايي را افزايش ميدهد.
)به تصویر صفحه رجوع شود) حال به منظور تعيين سطح بهينه تقاضا خانوار براي کالاهاي غيرنفتي و کالاي نفت با حداقل سازي مخارج مصرفي (رابطه (٤)) نسبت به قيد رابطه (٢)، ميتوان سطح بهينه مصرف کالاهاي غيرنفتي و نفت و همچنين شاخص قيمت کل را به صورت رابطه هاي (٥)، (٦) و (٧) به دست آورد.