چکیده:
هدف: مطالعات نشان میدهد که شیوع مشکلات عاطفی-رفتاری در دانش آموزان ابتدایی بالا میباشد که این میتواند زمینهساز عوارض و مشکلات بسیاری برای آنان و خانوادههایشان باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ورزش مغزی و فرزنددرمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر 11-7 ساله مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی شهرستان گرگان بود. با روش در دسترس تعداد 30 دانش آموز که در پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر- فرم والدین (فرم A) نمره بالا کسب کرده بودند، انتخاب و در سه گروه مساوی 10 نفری گمارش شدند. برای گروه ورزش مغزی 8 جلسه 1 ساعته به صورت 1 جلسه در هفته و برای گروه فرزنددرمانی 10 جلسه 5/1 ساعته به صورت 1 جلسه در هفته انجام شد اما گروه گواه مداخلهای دریافت نکرد. تحلیل دادهها با روشهای آمار توصیفی و کوواریانس یکراهه با اندازهگیری مکرر با SPSS نسخه 22 انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین میانگین نمرات پرخاشگری، افسردگی، اضطراب و ناسازگاری در آزمودنیهای سه گروه تفاوت آماری معنادار است (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد که در مرحله پیگیری دوماهه این اثربخشی پابرجا بوده و میزان تاثیر ورزش مغزی بر کاهش ابعاد مشکلات عاطفی-رفتاری نسبت به فرزنددرمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک موثرتر بوده است (05/0>P). نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت برنامۀ آموزش ورزش مغزی و فرزند درمانی والدین راهبردهای موثری برای کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری کودکان هستند. بر مبنای نتایج این پژوهش به مشاوران و روانشناسان کودک پیشنهاد میشود با استفاده از این برنامهای آموزشی در کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری کودکان بکوشند.
Purpose: Studies show that the prevalence of emotional-behavioral problems in primary school students was high, which can lead to many complications and problems for them and their families. Therefore, the aim of this study was to compare the effectiveness of brain gym education and child –parent relationship therapy on reducing emotional-behavioral problems in primary school male students. Methodology: The research was quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group and a two-month follow-up. The statistical population included all 7-11 year old male students studying in primary school in Gorgan. Using the available method, 30 students who scored high on the Rutter Behavioral Problems Questionnaire (Form A) were selected and assigned to three equal groups of 10 people. For the brain gym group, 8 1-hour sessions were performed once a week, and for the pediatric therapy group, 10 1.5 hour sessions were performed once a week, but the control group did not receive any intervention. Data analysis was performed by descriptive statistics and one-way covariance with repeated measures with SPSS version 22. Findings: The results showed that in the post-test stage, there was a statistically significant difference between the mean scores of aggression, depression, anxiety and maladaptation in the subjects of the three groups (p Discussion: According to the results of the present study, it can be concluded that parents' brain gym training program and child therapy are effective strategies to reduce children's emotional-behavioral problems. Based on the results of this study, counselors and child psychologists are suggested to try to reduce children's emotional-behavioral problems by using these educational programs.
خلاصه ماشینی:
مقايسه اثربخشي آموزش ورزش مغزي و فرزند درماني مبتني بر رابطه والد- کودک بر کاهش مشکلات عاطفي -رفتاري دانش آموزان پسر مقطع ابتدايي 4 پيمان مرادي ١، حسين داوودي *٢، حسن حيدري ٣، سيد علي آل ياسين چکيده هدف : مطالعات نشان ميدهد که شيوع مشکلات عاطفي-رفتاري در دانش آموزان ابتدايي بالا ميباشد که اين ميتواند زمينه ساز عوارض و مشکلات بسياري براي آنان و خانواده هايشان باشد.
بنابراين ، پژوهش حاضر با هدف مقايسه اثربخشي آموزش ورزش مغزي و فرزنددرماني مبتني بر رابطه والد-کودک بر کاهش مشکلات عاطفي-رفتاري دانش آموزان پسر مقطع ابتدايي انجام شد.
با اذعان به مطالب بالا اين مطالعه با هدف مقايسه اثربخشي آموزش ورزش مغزي و فرزند درماني مبتني بر رابطه والد- کودک بر کاهش مشکلات عاطفي-رفتاري دانش آموزان پسر مقطع ابتدايي انجام شد.
يافته ها جدول ٣ نشان ميدهد بين ميانگين نمرات هر چهار متغير پرخاشگري ، اضطراب ، افسردگي و ناسازگاري در گروه هاي پژوهش در ابتداي آزمايش تفاوتي چنداني وجود نداشــته اســت در حالي که در مرحله پس آزمون در دو گروه آموزش ورزش مغزي و فرزنددرماني کاهش قابل توجهي در تمام متغيرهاي اندازه گيري شده نسبت به گروه گواه رخ داده است و اين کاهش در مرحله پيگيري نيز تداوم داشته است .
بحث و نتيجه گيري اين پژوهش با هدف مقايسه اثربخشي آموزش ورزش مغزي و فرزند درماني مبتني بر رابطه والد-کودک بر کاهش مشکلات عاطفي-رفتاري دانش آموزان پسر مقطع ابتدايي انجام شد.
نتايج پژوهش نشان داد که بين اثربخشي آموزش ورزش مغزي و فرزنددرماني مبتني بر رابطه والد-کودک بر مشکلات عاطفي-رفتاري دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد.
Treatment effects of parent-child focused evidence-based programs on problem severity and functioning among children and adolescents with disruptive behavior.