چکیده:
سدة 10 ق عصر نوینی در تاریخ ایران و همسایگانش به شمار میرود؛ چراکه با تأسیس دولت شیعی صفویه، رقابتها و دشمنیهای دیرپایی میان صفویان و حکومتهای سنیمذهبِ غرب و شرق ایران ایجاد گردید. در این میان، کتب تاریخنویسی نقش برجستهای در توجیه مبانی مشروعیتبخش مذهبی دول رقیب و رویاروییهای عقیدتی و سیاسی میان آنها ایفا کردند. بخش مهمی از روایات مربوط به مبانی مشروعیتبخش مذهبیی صفویان و رقبایشان و نیز مجادلات عقیدتی آنها با یکدیگر، تحت تأثیر عناصر و مفاهیم کلامی نگاشته شد. این مقاله با بهرهگیری از رویکردی تاریخی و روش «توصیفی و تحلیلی» در پی توضیح چرایی و چگونگی این مسئله برآمده است. نتایج نشان میدهد: به سبب اتکای تاریخنویسی کلامانگارانه به منابع معرفتشناختی همچون عقل و نقل معتبر - قدرت نفی و اثبات محکمی در کنه چنین رویکردی بوده است. هواخواهان و مخالفان صفویان کوشیدند با بهرهگیری از چنین روشی، ضمن تأیید و اثبات گرایشهای سیاسی و عقیدتی خود، مبانی مشروعیتبخش مذهبی این دولت را اثبات و یا رد نمایند. موضوع هستة اصلی روایات، نقش مهمی در نوع روش به کار گرفته شده داشت.
A study of the historiographical texts of the Safavid period indicates that an important part of the narrations were written under the influence of theological elements and concepts. The results of this study show that due to the reliance on theological historiography on epistemological sources such as reason and authoritative narration, the power of negation and the strong proof has been at the core of such an insight and method. Accordingly, the Safavid opponents tried to use such an approach, while confirming and proving their political and ideological tendencies, to question the foundations of the religious legitimacy of this government. On the other hand, pro-Safavid historians also tried to justify the religious rules that legitimized the government using such insights and methods. therefore, Theological historiography could, in both negative and positive aspects, raise ambiguity or proof about religious narratives on the foundations of the legitimacy of the Safavid state. The core nature of the narrative played an important role in adopting the verbal method. Narratives whose main subject matter was controversial and persuasive, such as the controversy over important religious, military, and political issues, were accompanied by a detailed theological-historical discussion using a comparative and rational approach. On issues such as the elimination of political and ideological opponents and the expression of some elements of the legitimacy of the state that required psychological grounding, an approach based on the acquisition of theological concepts was used with the least discussion or historical assessment
خلاصه ماشینی:
بازتاب چنين ترس رو به تزايدي نسبت به پيروزي خاندان صفوي بر حاکمان سنيمذهب تحت حمايت وي، در قالب ساخت روايتي که مفاهيم اصلي آن از منابع کلامي اخذ شده است، اينچنين بيان ميشود: شيخ حيدر در اين تعدي و تجاوز، يا باغي بود يا قاطعالطريق يا صايل 2 ؛ چه اگر در خروج بر امام بحق به واسطة عروض شبهه بوده هر آيينه باغي باشد و به واسطة محق بودن امام از زمرة اسلام بيرون برده.
(روملو، 1384، ج2، ص1187) از ديگر رويکردهاي تاريخنگاري کلامانگارانه دورة صفويه هنگام ساخت رواياتي که ويژگي مجادلهاي و اقناعي داشتند، استفاده از سنجش و همسانانگاري ميان وقايع کنوني با رويدادهاي مهم زندگاني حضرات محمد9 و علي7، به عنوان منشأ اصلي مشروعيتبخشي به اهل سنت و شيعه است؛ از جمله: ازبکان براي توجيه شکستهاي خود از صفويان، دست به مشابهتسازي ميان جنگهايشان با غزوة اُحد زدند و ادعا کردند که حضرت حق دربارة مسلمانان، از اين نوع تنبيهات بسيار کرده است و به مضمون کلامِ «الامور مرهون باوقتها، چون عنايت کريم ازلي و حکيم لميزلي همراه لشکر اسلام است» (روملو، 1384، ج2، ص1187-1189)، توقع پيروزي اهل اسلام در برابر صفويان کافر را در سر ميپروراندند؛ زيرا به باور قشري آنها، يکي از دلايل کلامي کفر شيعه، سجده بر غيرخداست.
از اينرو، با صورتبندي چنين روايتي که مفاهيم کلامي نقش برجستهاي در ساخت آن دارند، مقام معنوي و اجتماعي شيوخ صفوي در تراز ائمه اطهار(، بازتاب داده ميشود که اين موضوع نيز در کسب مشروعيت صفويان و ديرپايي حکومت آنها تأثيرات بسزايي داشته است.