چکیده:
قرآنمحوری یکی از جریانهای پیشینهدار در حوزه معارف دینی و ازجمله تشریع است. این جریان در اهل سنت با سابقه تاریخی مشخص و با طی فراز و نشیبهای زیادی نضج گرفته و امروزه در میان برخی عالمان اهل تسنن پیروانی دارد. اما در نگرش شیعی آن نوپدید است. به تعبیر دیگر، اگر مشخصه اصلی قرآنمحوری را مرجعیت انحصاری قرآن و نفی یکپارچه سنت بدانیم، این دو خصلت بهطور تام و تمام در شیعه ظهور نیافته است. اما در عین حال نمیتوان از رگهها و لایههایی از حضور این جریان در تفکر شیعی، همچون نگاه انتقادی به حدیث و سنت فقهی گذشته، شان توضیحی و تاکیدی سنت، اعتبارزدایی از شهرت و اجماع و رها شدن از دیدگاههای گذشتگان چشمپوشی نمود؛ علائمی که به حضور نحیف و بیرمق سنت در فرآیند استنباط منجر شده است. نشانهها و علائم این حضور، هم در اصل فرآیند اجتهاد، و هم در نتایج و پیامدهای آن قابل رهگیری است؛ علائمی که در سنت فقهی شیعه قابل هضم و توجیه نیست و نوعی تجدیدنظرطلبی را نمایان میسازد. این مقاله با همین نگاه و به استناد پیروان این نگرش، در صدد تبیین و بازنمایی بیشتر این نشانهها و البته نقد و ارزیابی آنها میباشد.
Qur’an-centeredness is one of the long-standing trends in the field of religious education, including legislation. This trend has matured in the Sunnis with a clear historical background and through many ups and downs, and today it has followers among some Sunni scholars. But in the Shi’ite view it is new. In other words, if we consider the main characteristic of the Qur’an-centeredness as the exclusive authority of the Qur’an and the integrate negation of the Sunnah, these two qualities have not appeared in full in the Shi’ism. But at the same time, one cannot ignore the traces and layers of the presence of this trend in Shi’ite thought, such as a critical view of the hadith and the jurisprudential tradition of the past, the explanatory and emphatic dignity of the tradition, discrediting fame and consensus and abandoning the views of the past; signs that have led to the weak presence of tradition in the process of inference. The signs and symptoms of this presence is traceable both in the process of ijtihad and in its results and consequences; signs that are not digestible and justifiable in the Shi’ite jurisprudential tradition and show a kind of revisionism. This article, with the same view and citing the followers of this attitude, seeks to further explain and represent these signs and, of course, to critique and evaluate them.
خلاصه ماشینی:
نقد و بررسي رويکرد قرآن محوري در فرآيند استنباط فقهي * 1 محمدصادق يوسفيمقدم 2 سيد محسن آل نبي (نويسنده مسؤول ) چکيده : قرآن محوري يکي از جريان هاي پيشينه دار در حوزه معارف ديني و ازجمله تشريع است .
اين عنوان برگرفته از برخي قائلان به اين گرايش است که در آثار خود عنوان «محورية القرآن » را مطرح کرده (طلال الحسن ، بي تا: ٥٥؛ همو، ١٤٣٧: ٢٥-٣٠) و بر ضرورت تجديد نظر در حوزه استنباط و عموم معارف ديني با محور قرار دادن قرآن تأکيد مي کند.
(ترابي، ١٣٧٤: ٢١) پيش از بررسي و نقد اين نوع نگاه ، به اختصار بيان مي شود که قرآن محوري به معناي نفي نگاه استقلالي به احاديث جداي از ديدگاه قرآن و اينکه قرآن مرجع اوليه در استنباط باشد (شمس الدين ، ١٩٩٦: ٢٣/١)، يا جهت گيري کلي فقه ، قرآني و بر پايه اصول قرآني باشد (صالحي، ١٣٧٤: ١٢)، يا اينکه توسعه کمي در ظرفيت تشريعي قرآن صورت پذيرد؛ يعني آيات درگير با حکم شرعي فراتر از آيات متداول در آيات الاحکام مورد بررسي و توجه قرار گيرد؛ (صادقي فدکي، ١٣٩٤: ١٤٨؛ نقيپورفر، ١٣٨٤: ٣٥٣)، يا اينکه فقيه افزون بر آيات الاحکام ، روح کلي برآمده از مجموعه آيات را در فرآيند استنباط دخيل کند و بر اساس ضوابط استنباط آنها را لحاظ نمايد، معناي درست و موجهي است .