چکیده:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه سیر تطور سیاستهای فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولتهای پس از انقلاب انجام شده است. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون با رویکرد سه مرحلهای است. برای گردآوری دادهها در این تحقیق به اسناد و مدارک موجود اعم از پژوهشها، متون مکتوب و مصاحبههای موجود متولیان امر سیاستگذاری فرهنگی مراجعه شد. روش نمونهگیری در این تحقیق «نمونهگیری هدفمند» است. دراین مقاله تفکیکهایی بین سیاستهای فرهنگی اعلامی و سیاستهای اعمالی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیاستهای فرهنگی اتخاذ شده در هر دوره و نتیجه این سیاستها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رویکرد کلی دولتها نسبت به سیاست فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و آنچه بهصورت خاص در وزارت ارشاد گذشته، صورت گرفته است.
یافتههای تحقیق نشان داد که سیاستگذاری فرهنگی در کشور در دولتهای بعد از انقلاب اسلامی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آنگونه که باید صورت نپذیرفته است؛ بدینمعنیکه در دولت موقت و دولت اول به دلیل عدم همسویی با اهداف انقلاب، در دولت دوم به دلیل کوتاه بودن دوره فعالیت، شاهد سیاستگذاری فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیستیم و در دولتهای دیگر پس از انقلاب اسلامی نیز به دلیل اتخاذ سیاست تک بعدی در پرداختن به اهداف انقلاب اسلامی، شاهد اتخاذ نگاه گزینشی و بخشینگری به مقوله فرهنگ هستیم.
The aim of this study is study the evolution of cultural policies of the Ministry of Culture and Islamic Guidance in post-revolutionary governments. The method of this research is qualitative and is a thematic analysis with a three-step approach. In order to collect data, were referred to the existing documents including researches, written texts and existing interviews of cultural policy makers.The sampling method is "targeted sampling". In this article, distinctions between cultural policies announced and policies implemented by the Ministry of Culture and Islamic Guidance and Cultural policies adopted in each period and the result of these policies Has been studied. In the interim government and the first government due to lack of alignment with the goals of the revolution, In the second government, due to the short period of activity, we do not see cultural policy in the Ministry of Culture and Islamic Guidance And in other governments after the Islamic Revolution due to the adoption of a one-dimensional policy in addressing the goals of the Islamic Revolution We are witnessing the adoption of a selective and partisan view of culture.
خلاصه ماشینی:
انجام تحقيق حاضر از آن جهـت ضـرورت دارد کـه فاصـله و شـکاف بـين سياسـت هـاي فرهنگـي اعلامـي و سياسـت هـاي اعمـالي، انطبـاق سياست هاي فرهنگي اتخاذ شده در هر دوره با اين سياست هـا و در نهايـت رويکـرد کلـي دولت ها نسبت به سياست فرهنگي در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را نشـان مـيدهـد.
براي دستيابي به اين هدف سعي داريم در ادامه به پرسش زير پاسخ دهيم : «وضعيت سياست گذاري فرهنگي در دولت هاي مختلف پـس از انقـلاب اسـلامي چگونـه بوده است ؟» مباني نظري و پيشينه شناسي تحقيق طبق يک تعريف ، سياست فرهنگي شامل همـه اقـدام هـايي شـمرده شـده کـه از سـوي دولت ، نهادهاي خصوصي و اتحاديه هاي اجتماعي براي سمت دهي توسعه نمادين ، برآوردن نيازهاي فرهنگي در مردم و دستيابي به توافق درباره شکلي از نظم يا دگرگـوني اجتمـاعي، انجام ميشود؛ به عبارت ساده تر، سياست فرهنگي شامل اصول مکتوب و غير مکتوبي اسـت که از سوي برنامه ريزان براي ايجاد تغيير در وضع موجود و دست يابي بـه اهـداف مطلـوب در حوزه هاي مختلف فرهنگي تدوين ميشود و توسط مديران به اجـرا در مـيآيـد(صـالحي ١٤٠ اميري و عظيمي دولت آبادي،١٣٨٨: ١٧٩).