چکیده:
هدف: هدف این مطالعه طراحی الگوی عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد در استان آذربایجان غربی و ارائه ی راهکار بود. روش: به این منظور از طرح اکتشافی آمیخته استفاده شد و دادهها طی دو مرحله کیفی و کمی جمعآوری شد. در مرحله نخست مبانی نظری و پژوهش های انجام شده در خصوص عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد مورد بررسی و تفحص قرار گرفت و با بهرهگیری از روش کیفی با 16 نفر از متخصصان و صاحب نظران حوزه اعتیاد به صورت فردی مصاحبه شد. طی سهمرحله کدگذاری دادههای کیفی، مقولههای اصلی و فرعی، عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد و روابط بین آنها به دست آمد. در مرحله بعد بر مبنای یافتههای حاصل از مرحله پژوهش کیفی، پرسشنامه و الگوی اولیه طراحی شد و در نهایت با مشارکت 156 نفر از زنان وابسته به مواد الگوی مذکور آزمون شد. تحلیل دادههای کمی به منظور شناخت روابط بین عوامل و تعمیم یافتههای مرحله نخست انجام شد و شاخصهای برازندگی الگو به منظور بررسی برازش مطلوب دادهها با الگوی مفهومی که پژوهشگر بر اساس یافته های مرحله پژوهش کیفی مفروض دانسته بود، بررسی شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشاندهنده 5 مقوله کلی بود که در قالب الگوی پارادایمی{شامل عوامل شناختی (نگرش مثبت به مواد؛ فقدان شناخت نسبت به مواد؛ عدم آموزش بهداشت روانی و عدم شناخت مهارت های زندگی)، عوامل روانی- رفتاری (عوامل روانی؛ هیجانی و شخصیتی)، عوامل اجتماعی (همسالان و همکاران؛ محل زندگی و تحصیل و دسترسی آسان و نارسایی های اجتماعی)، عوامل خانوادگی (اعتیاد اعضا خانواده (والد-خواهر-برادر)؛ از هم گسیختگی خانواده و عوامل ارتباطی-تربیتی خانواده) و عوامل فرهنگی(تبلیغ مصرف مواد؛ فرهنگ مصرف تفننی؛ نبود امکانات تفریحی-آموزشی و ضعف اعتقادات مذهبی)، عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد و روابط بین ابعاد مختلف آن را منعکس می کردند. در الگو مرحلهکمی پژوهش، نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که الگوی ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده برازش دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت عوامل شناختی، روانی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی در گرایش زنان به اعتیاد از نقش بسزایی برخوردار می باشند و این امر مستلزم ارائه آموزش ها و راهکارهای شناختی، روانی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی است.
Objective: The aim of this study was to design a model of factors influencing the tendency of women to addiction in West Azerbaijan province and to provide a solution. Method: For this purpose, a mixed exploratory design was used and the data were collected in two qualitative and quantitative stages. In the first stage, the theoretical foundations were examined and 16 addiction specialists were individually interviewed using the qualitative method. The main and secondary categories of factors affecting women's tendency to addiction and the relationships between them were obtained during the three stages of coding qualitative data. In the next step, the original questionnaire and model were designed based on the findings of the qualitative research stage, and the model with the participation of 156 substance addicted women was tested. Quantitative data analysis was performed to identify the relationships between the factors and the generalizations of the first stage. Model fit indices were examined to evaluate the optimal fit of the data with the conceptual model that the researcher assumed based on the findings of the qualitative research stage. Results: The results showed 5 general categories in the paradigmatic model, {it includes cognitive factors (positive attitude towards drugs; lack of knowledge about drugs; lack of psychological health education and lack of knowledge of life skills), Psycho-behavioral factors (psychological, emotional and personality factors), social factors (peers and colleagues; place of residence and study and easy access and social insufficiency), family factors (addiction of family members (parent-sister-brother); family breakdown and family communication-educational factors), and cultural factors (promotion of drug use; culture of recreational consumption; lack of recreational and educational facilities and poor religious beliefs} were reflected factors influencing women's tendency to addiction and the relationships between its various dimensions. In the quantitative part of research model, the results of structural equation modeling showed that the structural model of the research fits with the collected data. Conclusion: According to the obtained results, it can be concluded that cognitive, psychological, social, family and cultural factors play an important role in women's tendency to addiction, and this requires the presentation of educations and solutions on cognitive, psychological, social, family and cultural domains.
خلاصه ماشینی:
یافته ها: نتایج پژوهش نشـان دهنده ٥ مقوله کلی بود که در قالب الگوی پارادایمی{شـامل عوامل شـناختی (نگرش مثبت به مواد؛ فقدان شـناخت نسـبت به مواد؛ عدم آموزش بهداشــت روانی و عدم شــناخت مهارت های زندگی)، عوامل روانی- رفتاری (عوامل روانی؛ هیجانی و شــخصــیتی)، عوامل اجتماعی (همسـالان و همکاران ؛ محل زندگی و تحصـیل و دسـترسـیآسـان و نارسـاییهای اجتماعی)، عوامل خانوادگی (اعتیاد اعضـا خانواده (والد-خواهر-برادر)؛ از هم گسـیختگی خانواده و عوامل ارتباطی-تربیتی خانواده ) و عوامل فرهنگی(تبلیغ مصـرف مواد؛ فرهنگ مصـرف تفننی ؛ نبود امکانات تفریحی-آموزشـی و ضـعف اعتقادات مذهبی)، عوامل موثر در گرایش زنـان بـه اعتیـاد و روابط بین ابعـاد مختلف آن را منعکس میکردنـد.
Buccheri, Musaad, Bost & Fiese 5.
Wittchen, Zhao, Kessler & Eaton 11.
Dixon, Stevens, & Viana Horton & Lloyd-Travaglini 6.
Delić , Kajdiž & Pregelj Bienvenu & Costa 8.
با توجه به اینکه در پژوهش حاضـر، دسـتیابی به شـناخت عینیتری از عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیـاد از اهمیـت بالاتری نســـبـت به بخش کمی برخوردار اســـت ، اولویت به روش کیفی داده شـد و همچنین از آن جایی که قصـد تعمیم یافته ها را به جامعه بزرگتری داشـتیم ، بر مبنای یافته های کیفی پرسـشـنامه ای تهیه شـد و بر روی جامعه ای وسـیع تر اجرا گردید و به 5 عبارتی به اعتبارسـنجی بخش کیفی پرداخته شـد، از طرح پژوهش آمیخته اکتشـافی متوالی (الگوی تدوین طبقه بندی ٦) در این پژوهش اسـتفاده شـد.
Kwako, Momenan, Litten, Koob, 4.
Haug, Paz Castro, Wenger & & Goldman Schaub 7.
Seamans, Brinker & Rivardo Joyce 3.
Kozlov & Rokhlina Lozano-Rojas & Verdejo-Garcia 12.
Jones, Hewson, Sales & Khalifa 11.
Garland, Bell, Atchley & Froeliger 12.