چکیده:
شهرسازی تهران تا دورۀ ناصرالدینشاه هم‏چنان به شیوۀ شهرسازی دورۀ صفوی ادامه یافته بود. این شیوه تنها جواب‏گوی نیازهای یک شهر سنتی در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ محدود بود. اما از دوران ناصرالدینشاه تهران بهعنوان پایتخت ایران در دورۀ قاجاریه و در مواجهه با دنیای غرب به بستری برای تحولات در زمینۀ شهرسازی و الگویی برای دیگر شهرهای ایران در این زمینه تبدیل شد؛ هرچند این تحولات در شکل خالص غربی وارد شهر مذکور نشد و در نمودی ترکیبی و متأثر از جامعۀ سنتی ایرانی نمایان شد. ازاینرو مسئلۀ پژوهش حاضر بررسی چگونگی تأثیر شهرسازی غربی و جامعۀ شهری تهران در تداوم و تحول کالبدی ـ فضایی شهر مذکور در دورۀ ناصری است. این تحقیق با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی مسئلۀ مزبور پرداخته است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بخش کالبدی شهر تهران در دورۀ ناصرالدینشاه متأثر از تمدن غربی وارد مرحلۀ جدیدی شد. این تغییراتِ کالبدی ـ فضایی صرفاً تحتتأثیر دنیای مدرن غرب صورت نگرفت؛ بلکه نیروهای اجتماعی، فرهنگی و هنری بومی و سنتی، تأثیرات جدید را با معماری ایرانی ترکیب کردند. تحولات مزبور از یک جهت در شیوۀ نوسازیِ شهری در ابعاد مختلف و از جهت دیگر در بُعد کمیتی و رشد و زایش و تکثیر عناصر شهر محقق شد. در این بین کارویژههای برخی از عناصر شهری تهران مطابق با نیازهای جدید تغییر کرد.
Urban planning of Tehran until the period of Naser al-Din Shah continued in the style of urban planning of the Safavid period. This method only met the needs of a traditional city in various limited political, economic and social dimensions. From the time of Nasser al-Din Shah, Tehran as the capital of Iran in the Qajar period and in the face of the Western world became a platform for developments in the field of urban planning and a model for other cities in Iran in this field; However, these developments did not enter the city in its pure Western form and appeared in a mixed and influenced by the traditional Iranian society. Therefore, the aim of the present study is to investigate the impact of Western civilization and urban society of Tehran on the continuity and physical-spatial evolution of the city in the Naseri period. This research based on descriptive-analytical method has investigated this issue. The findings of this study show that the physical part of Tehran entered a new phase during the reign of Nasser al-Din Shah, influenced by Western civilization. These physical-spatial changes were not simply influenced by the modern Western world; Rather, indigenous cultural and artistic forces combined new influences with Iranian architecture. These developments were achieved on the one hand in the method of urban renewal in various dimensions and on the other hand in the quantitative dimension and the growth, reproduction and multiplicity of elements of the city.
خلاصه ماشینی:
اما از دوران ناصرالدين شاه تهران به عنوان پايتخت ايران در دورة قاجاريه و در مواجهه با دنياي غرب به بستري براي تحولات در زمينۀ شهرسازي و الگـويي بـراي ديگـر شهرهاي ايران در اين زمينه تبديل شد؛ هرچند اين تحولات در شکل خالص غربي وارد شـهر مذکور نشد و در نمودي ترکيبي و متأثر از جامعۀ سنتي ايرانـي نمايـان شـد.
پژوهشگراني چون حسين کريمان در اثر خـود بـه نام طهران در گذشته و حال ، محسن حبيبي در اثر خود به نام از شـار تـا شـهر، رامـين جهانبگلو در اثر خود، تغييرات بافت شهري در ايران و هم چنين مسـعود نـوربخش در اثر خود به نام طهران به روايت تاريخ غالبا به بعد بافتاري تحولات شهرسـازي تهـران پرداخته اند؛ پژوهش هاي نامبرده با وجود بررسي تحولات عناصر شهري تهران ، کـم تـر به عوامل مؤثر بر اين تحولات توجه داشته اند.
شهر مـذکور بـا وجـود اينکـه در مقولـۀ ريخت شناسي و زايش عناصر جديد شهري وارد فضاي جديدي شد، اما اين امر به طور خاص در محدودة عناصر کالبدي اداري ـ حکومتي صورت پذيرفت و اين تحولات در شهرسازي همۀ بخش هاي آن عموميت نيافت ، زيرا همان طـور کـه در بـالا اشـاره شـد جامعۀ سنتي تهران به عنـوان نمـودي از جامعـۀ ايرانـي در دورة قاجـار، نمـيتوانسـت تحولات مدرن غربي را بدون تلفيق با عناصر بومي بپذيرد.