چکیده:
ترانهها بخشی مهم از دانش و فرهنگی را تشکیل میدهند که از آن به فولکلور (فرهنگ مردم) تعبیر میکنیم. آثاری که خالقان و سرایندگانی ناشناخته دارند و عمدتا، بهصورت شفاهی و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند. ترانههای فولکلور به نظر اغلب محققان، صدای تودههای فرودستی هستند که از اعماق تاریخ با ما سخن میگویند. سادگی و بیپیرایگی آثار فولکلور، این امکان را فراهم میکند که در کنار دیگر اسناد و منابع تاریخی، دیدی به مراتب واقعیتر و دقیقتر از تاریخ اجتماعی تودههای مردم بهدست آید. مقالۀ پیشرو با تمرکز بر مضمون و محتوای «ترانۀ رعنا» به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی مبتنیبر استفاده از منابع کتابخانهای و پژوهش میدانی، درپی پاسخ به این پرسش است که پژوهش در فولکلور نواحی و مناطق، واجد چه ظرفیت و بهرههایی برای تحقیقات تاریخ اجتماعی است؟ نتایج حاصله از پژوهش، مبین آن است که ترانۀ فولکلور رعنا که مویهای بر زندگانی پرماجرای زنی از کوهپایههای شرق گیلان است؛ جدا از جنبههای ادبی و هنری آن، اشارات مهمی به تاریخ اجتماعی تودههای مردم و ساختار اجتماعی ـ سیاسی این ناحیه در دورۀ موسوم به ارباب ـ رعیتی دارد که آن را واجد اهمیت در مطالعات تاریخ اجتماعی میکند.
Songs encompass the main body of knowledge and culture, known as folklore. They are works of unknown producers and singers, passing down from generation to generation by words of mouth. Folk songs, according to most scholars, are the voices of the inferior walks of life who talk to us from the depths of history. The simplicity and sincerity of folklore works, together with other historical documents and references, enable us to reach a much more realistic and sensible view of the social history of communities. This study focuses on the theme and content of the song "Rana" within a descriptive-analytical scheme using library sources and field research to know what capacity the research in the folklore of regions does offer for social history studies. The folklore song "Rana" is a lamentation on the adventurous life of a woman from the foothills of East Gilan and, besides its literary and artistic aspects, refers to the social history of the masses of people and the socio-political structure of this region in the feudalism era, making it relevant in the study of social history.
خلاصه ماشینی:
مقالۀ پيش رو با تمرکز بر مضمون و محتواي «ترانـۀ رعنـا» بـه شـيوة توصـيفي ـ تحليلـي مبتنيبـر اسـتفاده از منـابع کتابخانه اي و پژوهش ميداني، درپي پاسخ به اين پرسش است که پژوهش در فولکلـور نـواحي و مناطق ، واجد چه ظرفيت و بهره هايي براي تحقيقات تاريخ اجتماعي است ؟ نتايج حاصـله از پژوهش ، مبين آن است که ترانۀ فولکلور رعنـا کـه مويـه اي بـر زنـدگاني پرمـاجراي زنـي از کوهپايه هاي شرق گيلان است ؛ جدا از جنبه هاي ادبي و هنري آن ، اشارات مهمـي بـه تـاريخ اجتماعي توده هاي مردم و ساختار اجتماعي ـ سياسي اين ناحيه در دورة موسـوم بـه اربـاب ـ رعيتي دارد که آن را واجد اهميت در مطالعات تاريخ اجتماعي ميکند .
هرچند احمدپناهي سمناني که خـود دانـش آموختـۀ تـاريخ است و مطالعات نسبتا گسترده اي هم در فولکلور نواحي و منـاطق مختلـف ايـران دارد، در اين کتاب اشارة کوتاهي به تأثيرپـذيري ترانـه هاي عاميانـه از تحـولات اجتمـاعي و سياسي دارد، اما توجه درخوري به تاريخ اجتماعي در ترانه هايي که در اين کتـاب گـرد آورده است ندارد.
فايدة فولکلور براي تاريخ اجتماعي مقصود تامس از فولکلور، اشاره به لزوم مطالعۀ زندگي تودة عوام در کشورهاي متمـدن بود؛ به اين معنا که به موازات دانش و فرهنگ رسمي و شناخته شدة طبقات بالا و حاکم جامعه ، فرهنگي در کف جامعه و در ميان توده هاي فرودسـت وجـود دارد کـه شايسـتۀ شناسايي و ثبت است (کانر، ١٣٩٥، ص .
ب ) عناصر معنوي ترانۀ رعنا ساختار سياسي ـ اجتماعي منطقه : هريک از شخصيت هاي حقيقي نام برده شده در اين ترانه ، نمايندة يکي از اقشار در ساختار جوامع روستايي گيلان در اواخـر دورة قاجاريـه است .