چکیده:
کیش گنوسی ترکیبی بود از تجلی نور الهی در انسان و بیرون آمدن او از جهان ظلمانی ماده. در گنوسیسم، معرفت، امری الهی و شهودی است که جز در پرتو حقیقت یگانه، پدیدار نمیگردد. تاثیر حکمت گنوسی در طول تاریخ، عمیق و گسترده بود. در بیشتر جریانهای نخست شیعه ما شاهد ظهور مفاهیم عمده گنوسیسیم مانند ثنویت، الهی دانستن بشر در مقام امام معصوم (ع) و وجه تاویلی و رمزی کتب مقدس هستیم. اسماعیلیه یکی از فرق مهم شیعیمذهب بود که بیشترین تأثیر را از حکمت گنوسی دریافت کرد. تأثیر گنوسیسم در اسماعیلیه عمدتاً در ساحت امامت و تاویل کلام مقدس نمود پیدا کرد. در واقع وجود همیشگی امام به عنوان تجلی و مظهر بلاواسطه فیض و رحمت و معرفت الهی از تاثیرات بلاواسطه گنوسیسم در مذهب اسماعیلیه است. در گنوسیسم برای فهم معرفت حقیقی و باطنی گنوسیسم، وجود یک منبع الهی لازم و ضروری است که در اسماعیلیه این منبع همان امام است. تاویل و شناخت امور ظاهر از باطن نیز از اصول اساسی مذهب گنوسیسم بود که بر اسماعیلیه تاثیر عمیق نهاد.
خلاصه ماشینی:
در گنوسيسـم براي فهم معرفت حقيقي و باطني گنوسيسم ، وجود يک منبـع الهـي لازم و ضـروري اسـت کـه در اسماعيليه اين منبع همان امام است .
com تاريخ دريافت : ١٤٠٠/١/٢٦ پذيرش نهايي: ١٤٠٠/٤/١٢ طرح مسأله کيش گنوسي زماني شـناخته و رايـج شـد کـه اديـان ابتـدايي و کهـن ، بـه شـکل هـا و بن مايه هاي اسطوره اي و افسانه اي و همين طـور گروهـي بـا خرافـات و بـت پرسـتي، سراسـر امپراتوري روم را فراگرفته بودند و در کنار اين گروه ها، اديان فلسفي مختلـف نيـز در حـال رشد و گسترش بـود.
(اسماعيل پور، ١٣٨٨: ٩٥) علاوه بر اين ، در آيين اسلام ، دو شاخه مهم بودنـد کـه بـه لحـاظ جهان شناختي و فلسفي کاملا تحت تاثير انديشه هاي گنوسـي بودنـد: شـاخه غـلات شـيعه و اسماعيليه .
اما مهم ترين وجه نوآورانه تحقيق حاضر کـه در تحقيقـات مـورد اشـاره کمتـر بـه آن پرداخته شده اسـت ، روشـن نمـودن تـأثيرات کلامـي و الاهيـاتي گنوسيسـم در دو سـاحت امامت و تاويل کتاب مقدس است .
(اسـماعيل پـور، ١٣٨٨: ١٩١) دکتـر مهـرداد بهـار معتقـد است که دو واژه عرفان و عارف که از ريشه عرف بـه معنـاي آگـاه شـدن مشـتق شـده انـد، درست معادل (Gnosticism) و (Gnostic) هستند و نشان دهنده همان ارتباط عميقي اسـت که از نظر تاريخي و فکري ميان آيين قبل از اسـلامي و عرفـان اسـلامي وجـود دارد (بهـار، ١٣٨٦: ٣٥٦) اين اصطلاح بيانگر جريان فکري کهني است که بـر آگـاهي از رازهـاي الهـي تأکيد ميورزد.