چکیده:
دوگانهانگاری جوهری، یکی از نظریات مهم پیرامون نفس و بدن است که با اظهارات دکارت مشهور گردید. دکارت با طرح این مسئله، بین نفس و بدن تمایز قائل میشود و یکی را از عالم روحانی و دیگری را متعلق به عالم جسمانی میداند. از آنجا که دکارت نفس و بدن را دو جوهر از دو عالم متفاوت میداند، در حل مشکل ارتباط بین این دو بعد ناموفق میشود، به گونهای که بعد از مدتی دیدگاه وی به عنوان دیدگاهی غیرعلمی از سوی برخی اندیشمندان طرد میشود. ادوارد جاناتان لو به دنبال بررسی دیدگاه دکارت، درصدد برمیآید که با ایجاد برخی تغییرات در نظر دکارت، بار دیگر دوگانهانگاری جوهری را احیا بخشد. وی از یک طرف، مانند دکارت، نفس را از بدن متمایز میداند و قائل است که نفس همان بدن یا بخشی از بدن مانند مغز نیست و از طرف دیگر بر این عقیده است که نفس مالک برخی از خصوصیات جسمانی مانند داشتن مکان و سرعت است. بنابراین لو با نسبت دادن برخی خصوصیات فیزیکی به نفس، از عهدهی مشکل ارتباط نفس و بدن برمیآید، اگرچه که وی با چالشهای دیگری برای اثبات نظر خود روبهرو است.
Substantial dualism is one of the most important theories about the soul and the body, which became famous with Descartes' statements. By expressing this issue, Descartes distinguishes between the soul and the body, and considers one to belong to the spiritual world and the other to belong to the physical world. Because Descartes sees the soul and the body as two substances from two different worlds, he fails to solve the problem of the connection between them. , So that after a while his view is rejected as unscientific by some thinkers. Following a study of Descartes' point of view, Edward Jonathan Lowe seeks to revive the substantial dualism by making some changes to Descartes. On the one hand, he, like Descartes, distinguishes the soul from the body and believes that the soul is not the same body or a part of the body as the brain and on the other hand, he believes that the soul possesses some physical characteristics such as space and speed. Thus, by attributing some physical properties to the soul, Lowe overcomes the problem of the relationship between the soul and the body, although he faces other challenges in proving his point.
خلاصه ماشینی:
طرف داران اين نظريه ، بعد از تبيين ديدگاه خود، موظف هستند اين مطلب را روشن کنند: حال که انسان دو جنبه ي جسماني و روحاني دارد که يکي متعلق به عالم ماده و ديگري متعلق به عالم مجردات است ، پيوند بين اين دو جوهر که کاملاً از يکديگر متفاوت و متمايز هستند، چگونه تبيين پذير است ؟ چگونه ممکن است نفس که موجودي کاملاً مجرد است ، با بدن که موجودي کاملاً مادي است ، تعامل و ارتباط برقرار کند؟ بنابراين مسأله ي نفس و بدن درواقع مسأله اي است درباره ي وجود يا عدم ساحتي غير از بدن در آدمي، اعم از آنکه ساحت يادشده ، نفس ، روح ، ذهن يا هر چيز ديگري خوانده شود.
در اين مقاله ، ابتدا توضيحاتي مقدماتي درباره ي اقسام دوگانه انگاري داده ميشود، سپس ديدگاه افلاطون ، ارسطو و دکارت درباره ي ارتباط نفس و بدن از نظر ميگذرد، در ادامه ، به نقد لو بر نظريه ي دکارت و اعتقاد وي در اين زمينه پرداخته ميشود و درنهايت ، باور خود لو بررسي و نقد ميشود و به اين سؤال پاسخ داده ميشود که آيا لو با وجود نقد نظريات دکارت مبني بر دوگانه انگاري جوهري و طرح ديدگاه دوگانه انگاري جوهري غيردکارتي، توانسته است به خوبي حقيقت انسان را تبيين کند و راه حلي براي چگونگي پيوند بين جسم و ذهن ارائه دهد؟ ٢.