چکیده:
مسئلهای که منجر به انجام این تحقیق گردید، استفاده مکرر تحقیقات علمی در ایران، از مدل دینداری گلاک و استارک با سابقه مسیحی و غربی برای سنجش میزان دینداری در جامعه ای مسلمان و همچنین دغدغه اثربخشی تاکیدات برنامه محور و سیستماتیک دانشگاه امام علی (ع) بر دینداری دانشجویان بود، بنابراین هدف این پژوهش علاوه بر معرفی مدلی مناسب برای سنجش دینداری در جامعه ایران، سنجش میزان دینداری دانشجویان دانشگاه های نظامی و مقایسه سطح دینداریشان در حد توان است. جامعه آماری تحقیق حاضر، دانشجویان دانشگاه افسری امام علی (ع) و دانشگاه علوم انتظامی میباشد که از میان آنها تعداد270 نفر به روش نمونهگیری احتمالی ساده به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. یافتههای تحقیق باور دینی دانشجویان را قوی نشان داد (میانگین 96/2 از 3). پایبندی دانشجویان به اخلاقیات در مقایسه با دیگر ابعاد کمتر است. پایبندی به عبادیات و شرعیات دانشجویان دانشگاه امام علی (ع) به ترتیب برابر 62/2 و 81/2 از 3 و دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی به ترتیب برابر 53/2 و 74/2 است. بطور خلاصه در مورد دینداری کلی افراد میتوان گفت که اکثریت دانشجویان هر دو دانشگاه (3/81 درصد دانشجویان دانشگاه امام علی (ع) و 55 درصد دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی) دارای دینداری قوی هستند و دینداری سطح ضعیف در بین دانشجویان دیده نشد، یافتههای تحقیق دینداری دانشجویان دانشگاه امام علی (ع) (81/2) را از دینداری دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی (55/2) قویتر نشان داد که نشان دهنده اثربخش بودن برنامه های سیستماتیک دانشگاه امام علی (ع) در ارتقاء سطح دینداری است.
خلاصه ماشینی:
بيان مساله مساله تحقيق نشأت گرفته از استفاده مکرر پايان نامه ها، مقالات و طرح هاي پژوهشي از مدل دينداري گلاک و استارک ١ براي سنجش ميزان دينداري جوانان و دانشجويان بود بطوري که گويي جامعه علمي ايران از ارائه مدلي بومي و منطبق با فرهنگ و دين موجود در کشورمان عاجز است .
) علت انتخاب اين مدل از بين تمامي مدل هاي موجود اين است که اين مدل بنا به شواهد پژوهشي موجود (سراج زاده ، توکلي، ١٣٨٠) مشهورترين و پر کاربرد ترين مدل بوده ١، به تعريف ما از دينداري نزديک ، و بيش از ساير مدلها، آزمون خود را پس داده است و يا به عبارت ديگر اجماع اساتيد فن را در استفاده از آن به همراه آورده است به عنوان مثال سراج زاده پس از نقد مدل هاي مختلف دينداري، بيان ميکند: «با اينکه در بين جامعه شناسان توافق حاصل شده که ابعاد دينداري در هر مطالعه - اي متفاوت با ديگري است اما با وجود اين ، به نظر ميرسد که الگوي گلاک و استارک براي مطالعه هر نوع دين و در هر تحقيقي که دينداري را يک متغير در نظر ميگيرد، الگويي مناسب و به کاربستني باشد با اين حال وي اين نکته را نيز خاطر نشان ميکند که بيشتر تحقيقات تجربي که چند بعدي بودن دينداري را آزمون کرده اند، درون فرهنگ غربي، به ويژه در آمريکا، صورت گرفته اند.