چکیده:
نحوۀ ارتباط نفس و بدن از جمله مسائلی است که با آغاز تفکر فلسفی مورد توجه قرار گرفت. تأثیر ذهنیتگرایی دکارتی بر حوزههای مختلف از جمله اخلاق و فرهنگ، موجب شده است که حل مسئلۀ دوآلیسم به یک دغدغه تبدیل شود. در این مقاله با مقایسۀ تطبیقی و با روش توصیفی-تحلیلی مشخص میشود که صدرا و هایدگر در رویکردی مشابه، انسان را یک موجود میانگارند، موضوعی که از نظر ایشان، مورد غفلت قرار گرفته است. این دو فیلسوف اگر چه با اصطلاحات متفاوت، بر این باور هستند که تمایز نفس از بدن امری عقلی و انتزاعی است و انسان به لحاظ وجودی ویژگیهای خاص خود را دارد. صدرا معتقد است نفس از بدن حادث میشود و در امتداد آن است و اگرچه ویژگیهای خاص خود را به عنوان امر مجرد نیز داراست، این امر به آن معنا نیست که دو موجود مستقل وجود داشته باشد، بلکه از نظر وجودشناختی یک موجود بیشتر نیست. ازاینرو تعدد این موجود به نفس و جسم، به اعتبار عقل است و این وجوه، اموری وجودی نیستند. هایدگر نیز معتقد است انسان در تجربۀ زیستۀ خود یکتاست. در نظر وی هرگونه برداشت دیگری از تجربۀ زیسته، فرع بر آن و محصول انتزاع عقلی و نه امر وجودی است. در دیدگاه وی تمایز دکارتی موجب میشود وجه سابژکتویسم انسان در فلسفه غالب گردد و تحت این عنوان، هستی خاص انسان به عنوان دازاین فراموش شود.
خلاصه ماشینی:
صدرا معتقد است نفس از بدن حادث میشود و در امتداد آن است و اگرچه ویژگیهای خاص خود را به عنوان امر مجرد نیز داراست، این امر به آن معنا نیست که دو موجود مستقل وجود داشته باشد، بلکه از نظر وجودشناختی یک موجود بیشتر نیست.
در نظر صدرا این گونه نیست که نفس انسانی از همان ابتدا، به یکباره و بهطور کامل در بدن حادث شود، بلکه از ابتدای وجود خود، مراتب و درجات متعددی به خود میپذیرد و به مرور با عبور از نفوس نباتی و حیوانی از مرحلۀ صورت صرف (جمادی) به سمت نفس نیل میکند و با حرکت جوهری، أطوار مختلف وجودی را سپری نموده و به تکامل میرسد.
به زبان هایدگر، «اگر چیزی نباشد که موجودات به عنوان موجودات به آن [ارجاع] داده شوند، آیا اصلاً «اشیاء» وجود دارند؟» (Heidegger, 2008: 47-48) هایدگر به پیروان دکارت و هوسرل که معتقد بودند ««وجود» چیزی «روانی» به ما میدهد؛ زیرا آنچه «برای من» وجود دارد، به «من» ارجاع داده میشود»، انتقاد میکند که این نوع بیان، « ارتباط تجربۀ زیسته [از هر شیء] با [آن] شیء را نادیده میانگارد، حتی اگر متعلق به زندگی فرد باشد.
صدرا معتقد است ما همواره یک امر واحد وجودی را درک میکنیم، اما این امر وجودی (مانند تمام موجودات دیگر) وجود اشتدادی و مراتب مختلف دارد و انسان این مراتب را از این موجود واحد، انتزاع میکند که یک مرتبه از آن بدن و مرتبۀ دیگر آن نفس مجرد است.