چکیده:
نظریه حرکت جوهری بر پایه اصول نظاممند حکمت متعالیه مانند اصالت وجود و تشکیک در حقیقت عینیه وجود استوار شده است. اگرچه ابن سینا هرگز از یک تئوری یکپارچه تحت عنوان نظریه حرکت جوهری دفاع نکرده است، اما به نظر میرسد نظریه محوری فیض که مهمترین نظریه در کانون تفکر فلسفی او محسوب میشود، میتواند چهرهای نو از حرکت جوهری ارائه دهد. در تصویر بدیع ابن سینا، حرکت عالم مادی امتداد فیض لاینقطع و دائمی حق تعالی است و حدوث پیدرپی در عالم ماده خود را در قامت حرکت جلوهگر میسازد. همچنین به نظر ابن سینا محذوراتی مانند تتالی آنات یا تشافع علل در زمان واحد، تئوری کون و فساد را با ایرادات اساسی مواجه میسازد، به طوری که نمیتوان تبدل صورتها در جوهر را بدون تصور امری تدریجی یا همان زمان در نظر گرفت. عباراتی نیز وجود دارد که به طور مستقیم بر حرکت در جوهر و همین طور وحدت محرک و متحرک در طبیعت اشاره دارد که میتوان دالّ بر تمایل ابن سینا به پذیرش حرکت جوهری دانست.
The theory of trans-substantial motion (al-harakat al-jawhariyyah) has been established based on the methodical principles of al-hikmat al- muta'aliyah (transcendent theosophy) such as the primacy of existence (asalat al-wujud) and tashkik (gradation) in objective truth (reality) of wujud (existence). Although Avicenna has never attempted to justify the integrated theory named the theory of trans-substantial motion (al-harakat al-jawhariyyah) but it seems that the pivot theory of emanation (al-fayd) which is counted as the most important theory in the centre of the philosophical thought can present a modern image of trans-substantial motion (al-harakat al-jawhariyyah). In Avicenna’s innovated image, the motion of the material world is the extension of the constant and continuous emanation (al-fayd) of almighty God and successive origination in the material world shows itself in the form of motion. Also, according to Avicenna’s opinion, the problems such as the consecutiveness of moments (tatali anat) or adherence of causes at the same time make the theory of generation and corruption confront main problems as it cannot be considered the transformation of forms in substance (jawhar) without imagining a gradual matter or at the same time. There are statements that directly imply motion in substance and also, the unity of the moving body and mover in nature that can indicate Avicenna’s tendency to accept trans-substantial motion (al-harakat al-jawhariyyah).
خلاصه ماشینی:
این مسئله روشن است که نظریه حرکت جوهری، محصول مستقیم مبانی خاصی است که ملاصدرا در دست دارد و بنابراین بدون یافتن این مبانی در گرانیگاه فلسفه سینوی، نمیتوان به راحتی از حرکت جوهری در آثار شیخ دفاع کرد یا بر نظام فلسفی او تحمیل نمود.
بنا بر مطالب گفتهشده، فرضیه این مقاله آن است که بر اساس مهمترین نظریه حکمت سینوی یعنی نظریه فیض، ابن سینا قرائتی خاص از حرکت جوهری را در معنایی گسترده از آفرینش ارائه کرده است که به موجب آن، حرکت جوهریِ عالمِ طبیعت، امتداد فاعلیت الهی در جهان مادی است.
همچنین عباراتی وجود دارند که به طور مستقیم، نفی نظریه کون و فساد و اثبات حرکت جوهری را نتیجه میدهند، هرچند چنین نتیجهای به نحو سیستمی با کلّ شبکه و منظومه فلسفی و معرفتی ابن سینا همراهی کامل را نداشته باشد.
پرسشی که اینجا مطرح میشود آن است که با فرض ثَبات جوهر، اساساً تئوری کون و فساد چگونه اتصال وجودی جوهر متشخص را هنگام خلع کاملِ صورت پیشین تا لبس صورت جدید تبیین میکند؟ به عبارتی دقیقتر، نظریه کون و فساد چگونه میتواند در ذیل نظریه گسترده فیض، مسئله حدوث متصل و پیدرپی در عالم مادی را توجیه کند؟ آیا نظریه کون و فساد با اتصال وجودی در هستی سازگار است؟ اتصال وجودی عالم، امری است که ابن سینا در پرتو نظریه فیض سخت بر آن باور دارد و اصلی بنیادین در فلسفه او محسوب میشود.
بنابراین به نظر میرسد نتیجه دیدگاه شیخ این است که حرکت به عنوان حادث بالذات، با ماده اولی که مبدَع است، دوئیتی ندارد؛ بلکه نکته برجسته تفکر ابن سینا دقیقاً همینجا رخ مینماید.