چکیده:
دوران کودکی و نوجوانی مرحلهای تأثیرگذار و حساس در زندگی هر فرد است و قانونگذاران با درک این حساسیت، تلاش میکنند تا با توجه به تفاوتهای موجود میان این گروه و گروه بزرگسالان، حقوق و تکالیف متمایزی را برای آنها درنظر بگیرند. در قانون مجازات اسلامی نیز این امر مورد توجه قانونگذاران بودهاست و نظام افتراقی برای پاسخدهی به جرایم این دسته پیشبینی شدهاست. ازجملۀ این موارد، مادۀ 91 قانون مجازات اسلامی است که به بحث رشد جزایی، جهل حکمی و جهل موضوعی، در جرایم موجب حدود و قصاص نوجوانان پرداختهاست. از آنجا که قانونگذار در مواد عمومی، یعنی مواد 144 و 155 از قانون مجازات اسلامی، به بحث جهل موضوعی و حکمی در جرایم بزرگسالان پرداختهاست، ذکر دوبارۀ این موارد در مادۀ 91، در نگاه اول، زائد و بیمعنا بهنظر میرسد. اما با توجه به سیاست افتراقی و مبتنی بر تخفیفِ قانونگذار در واکنش به جرایم اطفال و نوجوانان، بهنظر میرسد مادۀ 91 در مقام بسط و گسترش مفهوم جهل موضوعی و جهل حکمی در جرایم موجب حدود و قصاص نوجوانان است تا از این طریق، در برخورد با نوجوانان بزهکار، نسبتبه بزرگسالان بزهکار، تخفیف بیشتری اعمال کند.
AbstractChildhood and adolescence is an influential and sensitive stages in every person’s life. Legislators, understanding this sensitivity and try to consider different rights and duties for juvenile according to the differences between this group and adults. In the Islamic Penal Code, this issue has been considered by the legislators and a differential system has been provided to respond to the crimes of juvenile. According to this, in Article 91 of the Islamic Penal Code, Legislator predicted specific rule deals with Criminal maturity, ignorance of the law and mistake of fact in juvenile crimes punishable by haad or qisas. However the legislator in general section of Islamic penal code, Articles 144 and 155 discusses about ignorance of law and mistake of fact in adult crimes. At first glance, mentioning these cases again in Article 91 seems superfluous and meaningless. But, according to the policy of differentiation and based on legislative mitigation in response to juvenile delinquency, it seems that Article 91, try to extend the concept of ignorance of law and mistake of fact, in juvenile crimes punishable by haad or qisas to provide more commutation for juvenile offenders in compared with adults..
خلاصه ماشینی:
« ١( عدم درک حرمت جرم به چه معنا است؟ تفاوت درک حرمت جرم با علم به قانون، که در مادٔە ١٥٥ ذکر شدهاست، چيست؟ همچنين چرا به حکم مادٔە ٢١٧، در صورتي که بزرگسالي به حرمت شرعي رفتار موجب حد، علم نداشته باشد، مبري از مسئوليت شناخته ميشود، اما بالغان زير ١٨ سال درصورت عدم درک حرمت جرم حدي، به مجازات تعزيري محکوم ميشوند و براي آنها مسئوليت نقصانيافته درنظر گرفته شدهاست؟ علت اين برخورد بهظاهر شديدتر با افراد زير ١٨ سال چيست؟ ٢( عدم درک ماهيت جرم به چه معنا است؟ آيا به معني جهل موضوعي مذکور در مادٔە ١٤٤ است؟ اگر چنين است، چرا بزرگسالن درصورت وجود جهل موضوعي، از مجازات معاف ميشوند، اما بالغان زير ١٨ سال به مجازات تعزيري محکوم ميگردند؟ آيا قانونگذار در مادٔە ٩١، در مقام بيان تشديد مجازات نوجوانان بودهاست؟ در اين مقاله سعي داريم به اين پرسشها پاسخدهيم، اما شايسته است تا ابتدا حيطه و محدودٔە بحث را مشخص کنيم.
بهطور خلصه و با تفاوت قائل شدن ميان دو واژٔە »علم« و »درک« و با توجه به تفسير کلمات قانون در معناي عرفي آن و نيز توجه به اين مطلب که علم امري ذوالمراتب است و شارع حکيم هرکس را با توجه به درک او، مخاطب امر و نهي قرار ميدهد بايد چنين استدلل کرد که قانونگذار در مادٔە ٩١، در مقام سختگيري بيشتر نسبتبه نوجوانان )در مقايسه با بزرگسالن( نبودهاست تا درصورت وجود جهل حکمي، در جرايم موجب حد و قصاص و در حالتي که تحصيل علم عادتا براي نوجوان ممکن نباشد يا جهل به حکم، شرعا عذر محسوب ميشود، آنها را به مجازات مذکور در مادٔە ٨٩ محکوم کند، بلکه در مقام اعمال تخفيف بيشتر براي نوجوانان بودهاست.