چکیده:
طرح مسأله: از اواسط دهه دوم نظام جمهوری اسلامی، ظهور بخشی از جریان «نواندیشی دینی» در چارچوب گفتمان پسا مدرن، هویت زنانه جدیدی را در برابر هویت زنانه گفتمان انقلاب ایجاد کرد. با گذشت سه دهه از تلاشهای این جریان در جهت مفصلبندی هویت نوین زنانه، مطالباتی از سوی زنان برای تغییر در برخی از مسائل اجتماعی شکل گرفت و منجر به ایجاد چالشهایی در برابر هویت زنانه گفتمان انقلاب شد. با توجه به تحولات، آیا وضعیت زنان ایران و مطالبات نوین آنان را میتوان در مسیر تبدیل شدن به یک جنبش اجتماعی ارزیابی کرد؟روش: این مقاله ابتدا با بهرهگیری از رویکرد گفتمانی لاکلائو و موفه به تحلیل تعارض هویت زنانه گفتمانهای انقلاب اسلامی و پسا مدرن و دالهای شناور دو گفتمان پرداخته است. آنگاه با تاسی به روششناسی تحلیلی- تجربی، عملکرد وابستگان به دو گفتمان درخصوص سه موضوع مورد منازعه را تحلیل کرده و روند حرکت وضعیت زنان را نشان داده است. یافتهها و نتایج: این مقاله تعارض هویت زنانه گفتمانهای انقلاب اسلامی و پسا مدرن را در مسیر تبدیل شدن به یک جنبش اجتماعی ارزیابی میکند و پیشنهاد میدهد وابستگان گفتمان انقلاب، تحول اندیشهای ایجاد شده در حوزه هویت زنانه جامعه را به عنوان یک گفتمان رقیب برای هویت زنانه گفتمان انقلاب به رسمیت شناخته و انتقالگرایی گفتمانی را به مثابه پاسخی به شرایط نوین جایگزین آشفتگی رادیکال نواندیشان دینی نمایند. چنانکه خواهد آمد انتقال گرایی تمکین به گفتمان سکولار پسامدرن نیست بلکه فراخوانی عالمانه و دردمندانه برای راه حلها و راهبردهای بدیل دینی و شرعی است.
Introduction: By the mid second decade of the Islamic Republic of Iran, the emergence of a part of "the new religious Thinking" created a new feminine identity against the feminine identity of the revolutionary discourse. After three decades of efforts by this movement to articulate a new feminine identity, demands were raised by women leading to challenges against the feminine identity of the revolutionary discourse. Considering such developments, can the situation of Iranian women and their new demands turn to a social movement?Method: First, this article exploits the discourse analysis of Laclau and Mouffe to analyze the conflict between feminine identity of the Islamic Revolution and that of the new religious thinking. Second, In the light of discourse analysis, an attempt will be made to demonstrate that "temporality" has been a decisive element in the emergence of new discourses, and it is in and through such a consideration that new identities question de-constructively the foundation of any ruling discourse welcoming new aspects of a new forming discourse step by step.Findings and Results: Based upon discursive temporality, this article evaluates the conflict between the feminine identity of the discourses of the Islamic Revolution and that of new religious thinking on the direction to become a social movement and suggests that the guardians of the revolutionary discourse recognize the developments of such new religious innovations in the domain of feminine identity as a rival discourse. By the recognition of this rival feminine identity, they will take to consideration the moment of transformism as a response to the new changing conditions: social movement. As it follows, transformism does not mean a thorough admission to a rival discourse, but it adheres to a wise calling of alternative religious solutions and strategies. It is wise because discourse analysis as an analytical strategy signifies the historicity and temporality of discourses. Transformism is a discursive response to the historicity and temporality of any dominant discourse, including the discourse of the feminine identity of the Islamic Revolution, where the dominant discourse conforms to new requirements and realities.
خلاصه ماشینی:
در این فضای تعارضآمیز تقابل گفتمانی ، مهم ترین پرسشی که مطرح می شود، این است که «آیا وضعیت زنان ایران و خواسته های نوین آنان را می تـوان در مسـیر تبـدیل شـدن بـه یـک جنبش اجتماعی ارزیابی کرد، یا اینکه تنها در سطح یـک مسـئلۀ اجتمـاعی اسـت ؟» چنانچـه بررسی و تحلیل روند حرکت جمعی زنان، گویای این باشد که بی قراری ایجادشـده در هویـت زنانۀ جامعه ، به سمت وسوی شکل گیری یک جنبش اجتماعی در حرکت است ، این امـر ضـمن تحمیل هزینه های فراوان، می تواند موجودیت جمعی جامعـه را بـا آسـیب های سیاسی ـامنیتـی روبه رو کند.
درمجموع، تحلیل منازعۀ هویـت زنانـۀ جریـان نواندیشـی دینـی و انقـلاب اسـلامی در چارچوب دو مفهوم جنبش اجتماعی و مسئلۀ اجتمـاعی ، بـا توجـه بـه پـنج خواسـتۀ تـنش زای حجــاب اختیــاری ، رفــع ممنوعیــت خواننــدگی زنــان، رفــع ممنوعیــت دوچرخــه ســواری و موتورسواری زنان در فضاهای عمـومی ، حضـور زنـان در ورزشـگاه هـا بـرای تماشـای ورزش مردان ، و تغییر قانون ارث نابرابر زنان با مردان، از ابعاد نوآورانۀ این پـژوهش اسـت کـه تـاکنون به عنوان مسئلۀ پژوهش ، موردتوجه پژوهشگران نبوده است .
در مرحلۀ تحلیل مفهومی ، روند منازعۀ گفتمانی بر سـر پـنج مسـئلۀ موردبررسـی (الـزام حجاب اسلامی ، ممنوعیت خوانندگی زنان، ممنوعیت دوچرخه سواری و موتورسواری زنـان در فضای عمومی ، ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاه ها برای تماشای ورزش مـردان، قـانون ارث نابرابر زنان با مردان) در چارچوب نظری مفهوم جنبش اجتماعی و با توجه بـه مفـاهیمی ماننـد سیاست ، امر سیاسی ، فضای گفتمانی ، و انتقالگرایی بررسی شده است .