چکیده:
فهم سازوکارهای زیربناییِ وقوعِ ناآرامیهای آبان 1398 در ایرانْ هدفِ این پژوهش بوده که در قالب تحقیقیْ کیفی در سنت مطالعات فرهنگی به انجام رسیده است. در چارچوببندی آن نیز از ابزارهای مطالعات اسنادی، مشاهدات میدانی، مصاحبه و آمارهای رسمی بهره بردهایم. در مرحله اول با مطالعه اکتشافی منطقهای که بستر بخشی از این رویداد بود؛ فقر، نابرابری، حاشیهنشینی و نوعِ مشاغلِ غالب در آن را به عنوان مفاهیم کلیدی در این زمینه تشخیص دادیم. در گام بعد و در پرتو نظریههای متأخرِ مرتبط با مفاهیم بهدستآمده دریافتیم که نه فقر، نه نابرابری و نه حاشیهنشینیْ که بیثباتکاریْ در پیوندِ بیشتر با وقوع این حوادث بوده است. با این حالْ گزارشها نشان میدهند در بسیاری از مناطقی که بیثباتکاری در آنها رواج داشته، شاهد وقوع ناآرامی نبودهایم. این یعنی هیچکدام از این موارد (فقر، نابرابری، حاشیهنشینی و بیثباتکاری) به تنهاییْ قادر به تبیین چرایی وقوع این حوادث نیستند. در نهایت، با پشتیبانیِ تنوعِ مکانیِ وقایع آبان 1398 توسط ابزار مفهومی پریکاریا تحلیل این وقایع را بر اندیشههای استندینگ و ریفکین بنا کردیم. به عنوان نتیجهگیری کلی، با تعدیل رویکرد نظری استفاده شده -ضمن آنکه نمیتوان در این زمینه از تحلیل طبقاتی سود جست- معتقدیم وقوع این ناآرامیها در قالب عکسالعملهایی ماشینوار از طریق شکلگیریِ «ترس از فقر» در میان پریکریتهایِ جمعیتِ فعالِ جامعه قابل پیگیری است.
Understanding the underlying mechanisms of the November 1998 riots in Iran has been the aim of this study, which has been conducted in the form of a qualitative research in the tradition of cultural studies. What we achieved was that poverty, inequality marginalization, job-instability, could not explain these events alone. Finally, by critically applying the conceptual tool of "pericaria" - and with the arguments in the text - we came to the conclusion that the occurrence of these unrests is traceable in the form of machine reactions through the formation and activation of a sense of "fear of poverty" among destabilizers of the active population.Understanding the underlying mechanisms of the November 1998 riots in Iran has been the aim of this study, which has been conducted in the form of a qualitative research in the tradition of cultural studies. What we achieved was that poverty, inequality marginalization, job-instability, could not explain these events alone. Finally, by critically applying the conceptual tool of "pericaria" - and with the arguments in the text - we came to the conclusion that the occurrence of these unrests is traceable in the form of machine reactions through the formation and activation of a sense of "fear of poverty" among destabilizers of the active population.
خلاصه ماشینی:
پس از شکل گیری نظام جمهوری اسلامی نیز ایران با واخواهی هایی دسـت به گریبان بـوده کـه با اندکی تأمل در رخدادهای پیش آمده ـاز ابتدای انقلاب تا دهۀ ۱۳۹۰ــ درخواهیم یافـت کـه نـوع و جنس آنچه در دهۀ ۱۳۹۰ شاهد آن بودیم ، با تمام موارد پیشـین تفـاوت دارد؛ بـه این معنا کـه از میـان رخدادهای مردمی واقع شده در ایران، ناآرامی های آبان ۱۳۹۸ به دلیل قرار گرفتن در زمینـه ای بـا تـورم بالا (سایت خوان روزنامۀ دنیای اقتصاد، ۱۳۹۹) و پایین آمدن شدید قدرت خرید مـردم (شمشـیری، ۱۳۹۸)، و همچنین با درنظر گرفتن شدت (۲) (روزنامۀ ابتکار، ۱۳۹۹؛ دهقانپیشه ، ۲۰۱۹)، وسـعت (مدنی ، ۱۳۹۹: ۶۷)، و پیامدهای آن (۳) (روزنامۀ ابتکـار، ۱۳۹۹؛ مـدنی ، ۱۳۹۹) کـه بی ارتبـاط بـا آنچه در دیماه ۱۳۹۶ رخ داد نیست ، اگـر نـه مهـم تـرین ، دسـت کم یکـی از قابل توجـه ترین مـوارد دراین زمینه بوده است .
ک. به : مدنی ، ۱۳۹۹)؛ ازهمـین رو، اگـر در پـی فهـم چرایـی وقـوع ایـن رویدادها باشیم ، به داده های میدانی دست کم سه منطقۀ مرفه ، متوسط ، و ضعیف نشـین حاضـر در این ناآرامی ها نیاز خواهیم داشت ؛ به همین سبب ، برای آسانتر شدن کار، به یـک منطقـه کـه می توانست بازنمایی از این سه نوع منطقه (۲۴) باشد، بسـنده کـردیم و بـا اسـتفاده از مشـاهدات میدانی ، مصاحبه ها، و همچنین ، با توجه به آمارهای رسمی موجود در مـورد آن، بـه ایـن نتیجـه دست یافتیم که بی ثباتکـاری (بـا شـدت و ضـعف ) در تمـام منطقـه ، و مـواردی ماننـد فقـر، بیکاری، نابرابری، و حاشیه نشینی در بخش هایی از آن غلبه دارد.