چکیده:
چکیدهجواهرسازی مفهومی محصول پارادایم «معاصریت» با به چالشکشیدن و نقد مفاهیم و اصول پذیرفتهشده در جواهرسازی کلاسیک و مدرن و اولویت قراردادن وجه مفهومی و بیان هنری بهمثابه رسانهای فرهنگی، بستری را برای بیان اندیشههای اجتماعی، سیاسی و حضور کنشگر هنرمندان فراهم ساخته است. جواهر اثری بیانگر و سمبولیک است که دلالت بر ارزشهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دارد. برای زنان جواهرساز، جواهر معاصر زبانی برای بیان ایدههایی است که موقعیت، خواستهها و آرزوهای آنها را نشان میدهد و نقدها، اعتراضها و دیدگاههای آنها را بیان میکند. از همینرو نظریهپردازان زنمحور و کنشگران هویت جنسیتی به جواهرات توجه ویژه دارند. هدف پژوهش حاضر، مطالعه چگونگی بازنمایی جنسیت و تبیین موقعیت زن در آثار جواهر مفهومی ایران است که با رویکرد روششناسی تحلیلگفتمان فرکلاف به معناکاوی در دلالتهای انتقادی جواهر معاصر ایران پرداخته شد. نتایج نشان میدهد جواهرات تنها دلالت بر زیبایی زنانه و اشرافیت نیست، بلکه رسانهای برای طرح دیگرگون و متفاوت از هویت زن است که با نقد مفاهیمی مانند بیهویتی و کالاانگاری زنان، تبعیض جنسیتی، تحقیر و طردشدگی، کلیشههای جنسیتی (همچون بدن ایدئال، زیبایی، کارکردهای جنسی) و خشونت در فضای عمومی و خصوصی به بازاندیشی آن میپردازند. هنرمندان جواهرمعاصر در مقام واکنش به نگاه جنسیتی عمل میکنند و با بیان انتقادی در جریان آگاهیسازی سوژۀ زنان گام برمیدارند.
AbstractConceptual jewelry, the result of the "contemporary" paradigm, has provided a platform for the expression of social and political ideas as well as the active presence of artists by challenging and criticizing the accepted concepts and principles in classical and modern jewelry. It prioritizes conceptual and artistic expression as a cultural medium. Jewelry is an expressive and symbolic work that implies cultural, political, and social values. For women jewelers, contemporary jewelry is a language to express ideas that show their position, desires, and wishes, simultaneously expressing their criticisms, objections, and views. Therefore, feminist theorists and gender identity activists pay special attention to jewelry.The aim of this study is to show how gender is represented as well as what position women have in Iranian conceptual jewelry. By means of a methodological approach of Fairclough discourse analysis, it searches for meaning in the critical implications of contemporary Iranian jewelry. The results show that jewelry is not only a sign of feminine beauty and aristocracy, but a medium to express a different identity of women, which criticizes concepts such as anonymity and feminism, gender discrimination, humiliation and rejection, gender stereotypes (e.g. the ideal body, beauty, sexual functions), and violence in public and private space, rethinking them all over. Contemporary jewelry artists act in response to the gender perspective and take a critical step in raising awareness of the subject of women...
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ، به اين پرسش ها پرداخته مي شود کـه مسـئلۀ جنسـيت در طراحـي مفهـوميِ جـواهر ازسوي هنرمندان زن معاصر ايران چگونه طرح شده است ؟ جواهرات مفهومي ايـران بـر چـه مضـامين و مفاهيمي در گفتمان زن محور دلالت دارد؟ براي پاسخ به اين پرسش به مطالعۀ موردي آثار سه هنرمند زن جواهرساز معاصر (فاطمه دولت آبادي ، پگاه وداد و فرزانه داوديان ) مـي پـردازيم .
با وجود ايـن کـه تحليـل هـاي جنسـيتي بـا استناد به آثار هنرمندان ايراني در سينما، ادبيات و نقاشي زياد انجام شده ، اما اين رويکرد در جـواهرات معاصر به ويژه جواهرات مفهومي ايران مطرح نشده است .
يافته ها: هويت جنسيتي در جواهر معاصر ايران فمينيسم مفهوم واحد و يکپارچه اي ندارد و مجموعه اي از عقايد و کنش هاست ، اما يک مبناي مشـترک را ميان آنها ميتوان دريافت و آن بيان موقعيت فرودست زنان و تبعيض جنسـيتي در جامعـه و تـلاش براي آگاهي بخشي و کاهش و درنهايت غلبـه بـر آن اسـت کـه بـا انجـام تغييراتـي در نظـم اجتمـاعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي امکان پذير خواهد بود (فريـدمن ، ١٣٨٣: ٥).
از ديگر ويژگيهاي اين اثر مفهومي که آن را در پيوند با گفتمان زن محور قرار ميدهد و حتي آن را هنر فمينيستي ميکند، استفاده از پارچه و هنرهاي سنتي است ، يعني مواد و مهـارتي کـه بـا برچسـب صنايع دستي و تحت عنوان هنرهاي کاربردي از حوزٔە هنرهاي زيبا جدا شده اند.