چکیده:
هیوبرت دریفوس با روش پدیدارشناسانۀ خود که برگرفته از آموزههای هیدگر و مرلوپونتی است، دو پارادایم هوش مصنوعی، یعنی نمادگرایی و پیوندگرایی را به نقد میکشد. وی سپس جریانی را از پارادایم سوم هوش مصنوعی، یعنی حیات مصنوعی با قید شروطی ویژه میپذیرد. این جریان به هوش مصنوعی هیدگری مشهور است. در این مقاله با بیان اجمالی نقدهای دریفوس بر دو پارادایم نخست هوش مصنوعی، رأی نهایی وی در خصوص امکان پذیرش هوش مصنوعی هیدگری بررسی میشود. بهنظر نویسندۀ این مقاله، دستکم به سه طریق میتوان امکان هوش مصنوعی هیدگری بر مبنای نظریات دریفوس را نشان داد. راهکار نخست با استفاده از رهیافت دنیل سوسر و بر اساس تعاملگرایی ارائه میشود؛ راهکار دوم با استناد به دیدگاه جان سرل و تفکیک هوش مصنوعی قوی و ضعیف بیان میشود؛ راهکار سوم باتوجهبه آموزۀ همتحققی، میانآگاهی، هوشمندی و رفتار هوشمندانه نشان میدهد که این امکان به چه ترتیب میسّر است.
With his phenomenological method taken from the teachings of Heidegger and Merleau-Ponty, Hubert Dreyfus critiques the two paradigms of artificial intelligence, namely symbolism and connectionism. He then approves a trend from the third paradigm of AI, namely artificial life, with special conditions. This trend is known as "Heideggerian AI". After a brief review of Dreyfus’s critiques of the first two paradigms of artificial intelligence, this article examines his final opinion on the possibility of accepting Heideggerian AI. According to the author, the possibility of Heideggerian artificial intelligence based on Dreyfus' theories can be demonstrated in at least three ways. These three approaches are presented as follows: The first approach is presented using the Daniel Susser’s approach and is based on interactionism. The second solution is expressed by citing John Searle and distinguishing between strong and weak artificial intelligence; the third explanation demonstrates how this is possible based on the doctrine of co-instantiation, inter-consciousness, intelligence, and intelligent behavior.
خلاصه ماشینی:
راهکار نخست با استفاده از رهیافت دنیل سوسر و بر اساس تعاملگرایی ارائه می شود؛ راهکار دوم با استناد به دیدگاه جان سرل و تفکیک هوش مصنوعی قوی و ضعیف بیان می شود؛ راهکار سوم باتوجه به آموزٔە هم تحققی ، میان آگاهی ، هوشمندی و رفتار هوشمندانه نشان می دهد که این امکان به چه ترتیب میسر است .
بنابراین نمادگرایان بر این باورند که ذهن و کامپیوترهای دیجیتالی هر دو سـیسـتم هایی هسـتند که کارشـان داده پردازی نمادها و نشانه های صوریاست ؛ نمادهایی که بازنمودهای جهان خارج اند، در واقع در این تلقی، کار ذهن بسیار شبیه کامپیوتر است (O٣٢,Dr?yFOs, What cImPUt?rs stIll canˌt dI).
این مطلب از آن جهت رخ میدهد که پیشــرفت های تکنیکی و نظریه ای در هوش مصــنوعی با ســرعتی زیاد در حال رخ دادن هســتند؛ اما بایســتی این مطلب را به یاد داشـته باشـیم که تلقی نمادگرایان از ذهن و ارتباط آن با آگاهی به همین نحو بوده اسـت که دریفوس بیان و آن ها را نقد میکند.
لذا ممکن اســت در برخی موارد به نظر برســد که در حال حاضــر در هوش مصــنوعی رهیافت ها و پدیده های نوینی باشد که بعضا نقدهای دریفوس نیز به آن ها وارد نباشد، اما این نکته ضروری است که بدانیم دریفوس مطلق هوش مصنوعی را نقد نمیکند، بلکه تلقی خاصی را بیان و نقد میکند.
Br;in: ArtiFici;F Int?FFig?nc ;M;king ˋnd Dr?yFOs،stO;rt E،;Dr?yFOs،H.
. r?ss،1964* rson EdOc;tion;?*ArtIfIcIal Int?llIA?nc?j A MId?rn APPrIach،،*nd NorPig،;ROss?FF،s .