چکیده:
ایرانیان که پس از آشنایی با اسلام و شعائر آن، ـ تعلیم، عدالتخواهی و کرامت انسانی ـ دلباختـه این دین گشته بودند، با ظهور حکومت های اموی و عباسی که درست بر خـلاف شـعارهای اسـلام رفتار می کردند، گرفتار تضاد فکری شدند به گونه ای در دوران خلافت امویان به شدت مورد ظلم و ستم و تبعیض طبقاتی قرار گرفتند.از همان ماه های نخست حکومت عباسیان، قیام و نهضت هایی پی درپـی علیـه آنان در مناطق مختلف ایران و عراق شکل گرفت و موجبات ضعف و فروپاشی آنان را در بسیاری از مناطق فراهم ساخت و به ورته سقوط کشاند.سوال محوری پزوهش حاضر آن است که راوندیان با چه علل و انگیزه های بر علیه عباسیان قیام کردند؟ فرضیه مطرح شده آن است که عدم وفاداری عباسیان به شعار های اولیه خود و نیز از بین بردن سرداران اصلی قیام، انگیزه اصلی قیام رواندیه بوده است. پوشش حاضر با تکیه بر منابع اصلی و با رویکردی توصیفی-تحلیلی سامان یافته است.
The Iranians, who, after becoming acquainted with Islam and its rites - education, justice, and human dignity - fell in love with the religion, became embroiled in an intellectual conflict with the advent of the Umayyad and Abbasid regimes, which acted contrary to Islamic slogans. From the very first months of the Abbasid rule, successive uprisings and movements were formed against them in different parts of Iran and Iraq, and caused their weakness and collapse in many areas and led to their downfall. The central question of the present study is that With what reasons and motives did the Ravandians revolt against the Abbasids? The hypothesis is that the Abbasids' lack of loyalty to their original slogans, as well as the removal of the main leaders of the uprising, was the main motive for the Rwandan uprising. The present cover is organized based on the main sources and with a descriptive-analytical approach.
خلاصه ماشینی:
واژگان کليدي: عباسيان ، خراسان ، راونديه ، ابومسلم خراساني مقدمه تاريخ ايران در عصر ساسانيان و اوايل دوره اسلامي، يکي از مقاطع حساس تاريخ اين مرز و بوم است ، زيرا نظام طبقاتي، اشرافيگري و انحصار طلبي بر آن حاکم بود و شاهزادگان نيـز بـه لحـاظ روي آوردن به هواپرستي و هوسراني، کشور را رها کرده و منافع خود را بـر منـافع مـردم تـرجيح مي دادند و عرصه را بر مردم سخت گرفته بودند ايرانيان آن روزگار در آشفتگي فکـري و دينـي بـه سر مي بردند و لذا اوضاع و احوال ايران در اين عصردر هم ريخت ، حمله ي، عربهـاي مسـلمان بـه ايران و برخورد دو نظام اجتماعي، فرهنگي و اعتقادي متفاوت ؛ و بـه طـور کلـي فقـدان حاکميـت سياسي مستقل يک پارچه ايراني، بلکه استقلال طلبـي حکومـت منطقـه اي، تغيير تـدريجي ديـن ايرانيان ، تحول و واگذاري فرهنگي را به دنبال داشت .
هيچيک از ايشان خداوندي خداي را باور ندارند، بلکه جاي او را در کالبد آدميان مي دانند و گويند که تن جايگاه خداست و خداوند والا روان و پرتويي است که در تنهاي آدميزادگان در مي آيد و در آنها جاي به جاي مي شود، همگي ايشان بر اين گفتار همداستان اند، ولي سران و پيشوايان شان با هم اختلاف دارند و سپس آنان در دسته هاي مختلفي در آمدند»(نويختي ،همان :ص ٤٦-٤٥) پيروان ابلق راوندي نيز بر اين باور بودند که روح خدا ابتدا در عيسي بن مريم سپس در علي (ع ) حلول کرد و پس از آن در امامان عباسي بود تا به ابراهيم بن محمد(١٣٢-١٢٥) امام عباسي رسيد ٣٨٢ و در خصوص اباحي گري همه راونديان محرمات را حلال مي دانستند و به تبادل زوجات اعتقاد داشتند (ابن جوزي ،همان :ص ٨١).