چکیده:
زمینه و هدف: امروزه مدیریت انتظامی نقش مهم و تأثیرگذاری در تأمین امنیت نوار ساحلی دارد. برقراری نظم و امنیت در بیشتر شهرها بهویژه شهرهای ساحلی و مدیریت آنها در زمان شلوغی، به مقولهای بحثبرانگیز بهخصوص در فصول خاص سال تبدیل شده است. ارزیابی صحیح کارکرد، ساختار و آرایش فضایی خدمات انتظامی و امنیتی در شهرهای ساحلی و ارائه الگوهای مناسب از نواحی جرمخیز و مشخصکردن نواحی پرخطر، میتواند عملکردهای عناصر شهری را روانتر و پویاتر کند. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش، نقش مدیریت انتظامی سواحل در امنیت عمومی استان مازندران است.
روش: این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، پیمایشی از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعة آماری پژوهش جمعیت بالغ بر هشت میلیون نفر بومیان و گردشگران بالای 15 سال است که بهنحوی از ساحل استفاده میکنند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 384 نفر بهصورت خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه محققساخته است که توسط اساتید و کارشناسان امر مورد تأیید واقع شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برابر با 09/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل دادههای جمعیتشناسی، از آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل استنباطی از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، آزمون تی تک متغیره و آزمون فریدمن بهره گرفته شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین مدیریت انتظامی سواحل و امنیت عمومی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. نتایج آزمون فرضیهها نشان داد که بین مؤلفههای انتظامی سواحل یعنی مدیریت انتظامی پیشگیرانه محیطی، مدیریت انتظامی مبتنی بر مشارکت مردمی و مدیریت انتظامی مبتنی بر سازمانهای مردمنهاد و امنیت عمومی در استان مازندران رابطه معناداری وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
آزمون تي فرضيه سوم تعداد آزمودني هاميانگين پاسخ ها انحراف معيارمقدار تي درجه آزادي آلفا سطح معناداري 0/000 0/05 357 13/35 0/71 3/50 358 باتوجه به اين که در جدول شماره ٥، سطح معناداري از سطح ٠/٠٥ = α کمتر است و همچنين باتوجه به بيشتربودن مقدار ميانگين محاسبه شده (٣/٥٠) از مقدار نظري ٣، با ٩٥% اطمينان فرضيه H١ تحقيق تأييد مي شود و اين نتيجه حاصل مي شود که بين مديريت انتظامي مبتني بر مشارکت مردمي و سازمان هاي مردم نهاد و امنيت عمومي استان مازندران رابطه معناداري وجود دارد.
نتايج فرضيه فرعي دوم نشان مي دهد که بين مديريت انتظامي مبتني بر آسيب شناختي سواحل و امنيت عمومي استان مازندران رابطه معنادار وجود دارد که اين نتيجه با نتايج پژوهش هاي خوشفر و همکاران (١٣٩٢)، ضرابي و زنگنه (١٣٨٩)، خوشفر و همکاران (١٣٩٠)، هزارجريبي (١٣٩٠) و براک پاتر و جرمي ميلر وي (٢٠٠٦) هم سو است .
نتايج فرضيه فرعي سوم نشان مي دهد که بين مديريت انتظامي مبتني بر مشارکت مردمي و سازمان هاي مردم نهاد و امنيت عمومي استان مازندران رابطه معنادار وجود دارد که اين نتيجه با نتايج پژوهش هاي خوشفر و همکاران (١٣٩٢)، ضرابي و زنگنه (١٣٨٩)، خوشفر و همکاران (١٣٩٠)، هزارجريبي (١٣٩٠) و براک پاتر و جرمي ميلر وي (٢٠٠٦) هم سو است .