چکیده:
با توجه به افزایش روزافزون کودکان بیسرپرست و بدسرپرست و مشکلات فراوان این کودکان، توجه به عوامل ارتقاء پیشرفت آموزشی در این کودکان ضروری به نظر میرسد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش واقعیت درمانی گروهی گلاسر بر خودتنظیمی و سرزندگی آموزشی دانشآموزان دختر انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی همراه با پیشآزمون- پسآزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را همه دختران 11 تا 13 ساله ساکن مرکز نگهداری دختران بیسرپرست و بدسرپرست سازمان بهزیستی استان قزوین در سال 1397 تشکیل داند. از میان آنها 26 نفر به روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (13 نفر) و گواه (13 نفر) گمارش شدند. گــروه آزمایـش در 8 جلسـه 90 دقیقهای بهصورت گروهی (هر هفته یک جلسه) تحــت آمــوزش واقعیت درمانــی گروهــی گلاسر (2001) قــرار گرفتنــد، درحالیکه گــروه گواه هیــچ مداخلهای را دریافت نکردند. بهمنظور جمعآوری دادهها از پرسشنامههای خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995) و سرزندگی آموزشی دهقانی زاده و حسین چاری (1391)، استفاده شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس به کمک نرمافزار SPSS نسخه 23، استفاده شد. یافتههای برآمده از تحلیل دادههای پژوهش نشان داد که با گواه اثر پیش آزمون، میان میانگین نمرات افراد گروههای آزمایش و گواه در متغیرهای خودتنظیمی (45/134 F=، 001/0 =P و 89/0 = η2) و سرزندگی آموزشی (86/617F=، 001/0 =P و 61/0 = η2)، تفاوت معناداری وجود داشت. با توجه به نتایج این پژوهش میتوان از واقعیت درمانی گروهی بهعنوان روشی مناسب و کارآمد جهت ارتقاء خودتنظیمی و سرزندگی آموزشی دانشآموزان بهره برد.
Considering the increasing number of orphans and abused children and the numerous problems of these children, it seems necessary to pay attention to the factors that promote academic achievement in these children. This study aimed to investigate the effect of Glasser group reality therapy training on the self-regulation and academic vitality of female students. The research method was quasi-experimental with pretest-posttest and control group. The statistical population of the study consisted of all 11 to 13-year-old girls living in the care center for orphaned and abused girls in Qazvin Welfare Organization in 2018. Among them, 26 people were selected by the available sampling method as the research sample and randomly assigned to experimental (n = 13) and control (n = 13) groups. The experimental group underwent group reality therapy training in Glaser (2001) in 8 sessions of 90 minutes as a group (one session per week), while the control group did not intervene. To collect data, the self-regulatory questionnaires of Bofard, et al (1995), and Dehghani-Zadeh and Hossein-Chari (2012) academic vitality questionnaires used. Analysis of covariance using SPSS software version 23 was used to analyze the data. Findings from the analysis of research data showed that by controlling the effect of the pretest, between the mean scores of the experimental and control groups in self-regulatory variables (F = 134/45, P = 0/001, η2= 0.89) and academic vitality (F = 617/86, P = 0/001, η2 = 0.61), there was a significant difference. According to the results of this study, group reality therapy can be used as a suitable and effective way to promote students' self-regulation and academic vitality.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش با هدف بررسي تأثير آموزش واقعيت درماني گروهي گلاسر بر خودتنظيمي و سرزندگي آموزشي دانش آموزان دختر انجام شد.
ازجمله عوامل رواني پيش بيني کننده سرزندگي آموزشي دانش آموزان ، ميتوان به خودتنظيمي اشاره کرد (کياني و کريميان پور، ١٣٩٨؛ فيلي، رفيعي بخش و ايزدي، ١٣٩٨؛ کابيني مقدم ، انتصار فومني، حجازي و اسدزاده ، ١٣٩٧).
در اين رابطه ، نتايج مطالعات انجام شـده نشـان دهنده اثربخشـي واقعيـت درماني بر افزايش سرزندگي آموزشي (سليماني، غفاري و باعزت ، ١٣٩٧)، سرسختي روان شناختي و پيشرفت آموزشي (عبدي دهکردي، شريفي، غضنفري و صولتي، ١٣٩٨؛ صفوي گرديني، بحرينيان و شهابي زاده ، ١٣٩٤؛ مشتاق و بقولي، ١٣٩٤)، خودکارآمدي آموزشـي (قريشـي و بهبـودي، ١٣٩٦)، سازگاري اجتماعي (بابايي و رضاخاني، ١٣٩٦)، انگيزش موفقيت و حل مسئله (مسعودي و مالداري، ١٣٩٥)، خودکنترلي (شريفي و فتحي پور، ١٣٩٥)، عزت نفس و خودپنداره مثبت (فرنوديان ، ٢٠١٦؛ پاترسون ، چانگ و کالينز، ٢٠١٥؛ کيم ، ٢٠٠٨) و خودپنداره آموزشي (سـليماني، غفـاري و بـاعزت ، ١٣٩٨)، است .
يافته ها درباره فرضيه نخست پژوهش نشان داد که آموزش واقعيت درماني گروهي گلاسر بر افزايش خودتنظيمي دانش آموزان دختر بيسرپرست و بدسرپرست مؤثر بود.
يافته ها درباره فرضيه دوم پژوهش نشان داد که آموزش واقعيت درماني گروهي گلاسر بر افزايش سرزندگي آموزشي دانش آموزان دختر بيسرپرست و بدسرپرست مؤثر بود.