چکیده:
عوامل روانشناختی فراوانی مسئول بروز ناسازگاریهای زناشویی و طلاق در میان زوجین هستند که نیاز است به درمان و مهار آنها توجه شد. ازاینرو، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روش زوجدرمانی سیستمی- سازه گرا بر باورهای غیرمنطقی و ناگویی طبعی زنان درخواستکننده طلاق انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیشآزمون- پسآزمون و گروه گواه بود. جامعه پژوهش دربرگیرنده همه زنان درخواستکننده طلاق مراجعهکننده به مراکز مشاوره و درمانگاههای خانواده شهر تهران در ششماهه نخست سال 1398 بودند که شمار 30 نفر از آنها بهروش نمونهگیری هدفمند، انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه به اندازه یکسان گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، روش زوجدرمانی سیستمی- سازه گرا را در 9 جلسه 120 دقیقهای (در هر هفته 2 جلسه) دریافت کردند؛ گروه گواه در فهرست انتظار نهاده شد. بهمنظور جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای باورهای غیرمنطقی جونز (1968) و ناگویی طبعی بگبی و همکاران (1994)، استفاده شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافتههای برآمده از تحلیل دادههای پژوهش نشان داد که با مهار اثر پیشآزمون، میان میانگین نمرات پسآزمون افراد گروه آزمایش و گروه گواه در متغیرهای باورهای غیرمنطقی (78/48 F= و 72/0 = n2) و ناگویی طبعی (23/45 F= و 68/0 = n2)، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0> P). درمجموع، با توجه به نتایج این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که زوجدرمانی سیستمی- سازه گرا به عنوان یک مداخله کارآمد برای سامان دادن باورهای غیرمنطقی و کاهش ناگویی طبعی زنان درخواستکننده طلاق، اثربخش بود.
Numerous psychological factors are responsible for the occurrence of marital disputes and divorce among couples that need to be treated and controlled. Therefore, this study conducted to investigate the effectiveness of the systemic-constructivist couple therapy approach on irrational beliefs and alexithymia of women seeking a divorce. The method of this research was quasi-experimental with pre-test-post-test and control groups. The study population included all women seeking divorce referred to counseling centers and family clinics in Tehran in the first six months of 2019, 30 of whom selected by purposive sampling and randomly in experimental and control groups. They assigned in equal proportions. The experimental group received the systemic-constructivist couple therapy approach in 9 sessions of 120 minutes (2 sessions per week); the control group placed on a waiting list. The irrational Beliefs Questionnaire by Jones (1968) and Alexithymia Questionnaire by Bagby et al (1994) used to collect data. Multivariate analysis of covariance used to analyze the data. Findings from the analysis of research data showed that by controlling the effect of pre-test, between the mean post-test scores of the experimental group and the control group in the variables of irrational beliefs (F = 48.78 and η2 = 0.72), And alexithymia (F = 45.23 and η2 = 0.68), there was a significant difference (P <0.001). Overall, according to the results of this study, it can be concluded that systemic-constructivist couple therapy as an effective intervention to correct irrational beliefs and reduce emotional dysfunction of women seeking a divorce, was effective.
خلاصه ماشینی:
اثربخشي زوج درماني سيستمي – سازه گرا بر باورهاي غيرمنطقي و ناگويي طبعي زنان درخواست کننده طلاق زهرا آقا مير محمدعلي نويسنده مسئول : کارشناس ارشد روانشناسي باليني، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد قم ، Z.
ازاين رو، اين پژوهش با هدف بررسي اثربخشي روش زوج درماني سيستمي- سازه گرا بر باورهاي غيرمنطقي و ناگويي طبعي زنان درخواست کننده طلاق انجام شد.
يافته هاي برآمده از تحليل داده هاي پژوهش نشان داد که با مهار اثر پيش آزمون ، ميان ميانگين نمرات پس آزمون افراد گروه آزمايش و گروه گواه در متغيرهاي باورهاي غيرمنطقي (٤٨/٧٨ F= و ٠/٧٢ = η٢) و ناگويي طبعي (٤٥/٢٣ F= و ٠/٦٨ = η٢)، تفاوت معناداري وجود داشت (٠٠٠١ واژه هاي کليدي: زوج درماني سيستمي- سازه گرا، باورهاي غيرمنطقي، ناگويي طبعي، طلاق / مقدمه طلاق ١ يکي از رخدادهاي استرس زا و هيجاني زندگي افراد است .
نتايج پژوهش ها مامي و صفرنيا (١٣٩٧)؛ مسعودي ثاني، پاک نيا و دروديان (١٣٩٦)؛ يوسف زاده ، فرزاد، نوابي نژاد و نوراني پور (١٣٩٦) و بيداديان ، بهرامي زاده و پور شريفي (٢٠١١) حاکي از آن است که زوج درماني سيستمي- سازه گرا، طرح واره هاي ناسازگاري به خصوص محروميت هيجاني را در ميان زوجين کاهش و روابط ميان فردي و رضايت زناشويي را افزايش مي دهد.
نتايج برآمده از اين پژوهش نشان داد که زوج درماني سيستمي- سازه گرا بر سامان دادن باورهاي غيرمنطقي زوجين درخواست کننده طلاق ، اثربخش بود.