چکیده:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی عقلانی هیجانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر رفتارهای خودمراقبتی (رفتارهای تغذیهای، فعالیت بدنی، کنترل قند خون، مراقبت از پا و تبعیت دارویی بیماران) در افراد مبتلا به دیابت نوع دوم انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه و پیگیری است. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم زن دارای پرونده در کلینیک پارسیان اسلام شهر در سال 1398 تشکیل دادند که از بین آنها، 45 نفر به روش نمونهگیری در دسترس و هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان پذیرش و تعهد 8 جلسه 60 دقیقهای و گروه رفتار درمانی عقلانی هیجانی 8 جلسه 60 دقیقهای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی دیابتی (توبرت و گلاسکو، 1994) بود که در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون مورد استفاده قرار گرفت. دادهها با استفاده از واریانس اندازههای مکرر تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله به کار رفته در این پژوهش میتوانند بهطور معناداری رفتارهای خودمراقبتی (رفتارهای تغذیهای، فعالیت بدنی، کنترل قند خون، مراقبت از پا و تبعیت دارویی بیماران) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم را بهبود بخشیدند (05/0p<)، با این تفاوت که مداخله مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد دارای تاثیر بیشتری بر رفتارهای خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم داشت. به علاوه درمرحله پس آزمون-پیگیری تفاوت معنی دار مشاهده نشد (05/0p<) بیانگر پایداری تغییرات مداخله است. نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش، درمان پذیرش و تعهد و رفتار درمانی عقلانی هیجانی، مداخلات موثری در افزایش رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت داشتند
Objective: The aim of this study was to compare the effectiveness of emotional rational behavior therapy and acceptance and commitment therapy on self-care behaviors (nutritional behaviors, physical activity, blood sugar control, foot care and medication adherence of patients) in people with type 2 diabetes. The second was done. Methods: This is a quasi-experimental study with a pretest-posttest design with two experimental groups and a control and follow-up group. The statistical population of the study consisted of all patients with type 2 diabetes mellitus who had a record in Parsian Clinic in Islamshahr in 1398, from which 45 people were selected by convenience sampling method and randomly divided into two experimental groups (15 in each group). N) and a control group (n = 15) were assigned. The acceptance and commitment therapy experimental group received 8 60-minute sessions and the emotional-emotional behavior therapy group underwent 8 60-minute sessions, and the control group remained on the waiting list. The instrument used in the present study included the Diabetic Self-Care Behavior Questionnaire (Tubert and Glasgow, 1994) which was used in two stages of pre-test and post-test. Data were analyzed using repeated measures variance. Results: The results showed that both interventions used in this study could significantly improve self-care behaviors (nutritional behaviors, physical activity, blood sugar control, foot care and medication adherence of patients) in patients with type 2 diabetes. (P <0.05), with the difference that the intervention based on acceptance and commitment therapy had a greater impact on self-care behaviors in patients with type 2 diabetes. In addition, no significant difference was observed in the post-test-follow-up phase (p <0.05), which indicates the stability of the intervention changes. Conclusion: Based on the results of this study, acceptance and commitment therapy and emotional rational behavior therapy had effective interventions in increasing self-care behaviors in patients diabetes.
خلاصه ماشینی:
مقايسه اثربخشي رفتاردرماني عقلاني هيجاني و درمان مبتني بر پذيرش و تعهد بر رفتارهاي خود مراقبتي (رفتارهاي تغذيه اي، فعاليت بدني، کنترل قند خون ، مراقبت از پا و تبعيت دارويي بيماران ) در زنان مبتلابه ديابت نوع دوم فرزانه آب روشن دانشجوي دکتري گروه روانشناسي ، واحد سمنان ، دانشگاه آزاد اسلامي ، سمنان ، ايران شاهرخ مکوندحسيني* دانشيار گروه روانشناسي ، دانشگاه سمنان ، سمنان ، ايران نعمت ستوده اصل دانشيار گروه روانشناسي ، واحد سمنان ، دانشگاه آزاد اسلامي ، سمنان ، ايران پرويز صباحي استاديار گروه روان شناسي ، دانشگاه سمنان ، سمنان ، ايران دريافت : ١٤٠٠/٠٨/٠٩ پذيرش : ١٤٠٠/١٢/٠٨ ايميل نويسنده مسئول : shmakvand@semnan.
در بيماران مبتلابه ديابت نوع دو١ بيش از ٩٥ درصد فرايند درمان توسط بيمار انجام ميشود و تيم درماني در فواصل بين ملاقات ها کنترل کمي بر بيمار دارد، اين امر ايجاب ميکند که به ارتقاي فعاليت هاي خود مراقبتي که شامل ابعاد مختلف همچون فيزيولوژيک ، اجتماعي، عاطفي و معنوي ميباشد، توجه بيشتري نمود (آدو، مالابو، مالائو-آدولي و مالائو-آدولي، ٢٠١٩)؛ بنابراين ميتوان گفت که بيماري ديابت با پديده هاي رواني ارتباط تنگاتنگي دارد و دراين بين ، رابطه دوسويه آن با استرس بسيار مهم به نظر ميرسد (زهراکار، ١٣٩١).
در همين راستا نتايج پژوهش ميرغفاري، رحماني، قراخاني و رهنمازاده (١٣٩٧) نشان داد که درمان مبتني بر پذيرش و تعهد باعث بهبود خود مديريتي بيماران مبتلابه ديابت نوع دو شده است .