چکیده:
علم خواتیم یکی از شاخههای طلسمات است که دربارۀ آن چند متن کهن عربی و فارسی بر جای مانده است. در این نوشته به معرّفی یکی از کهنترین این آثار در زبان فارسی با نام حلول الاَشکال پرداخته شده که در حدود سال 544 ق توسّط محمود بن احمد متولّه در شهر نهاوند نوشته شده است. چون نویسنده به چند مأخذ بهعنوان منابع تألیف خود اشاره کرده، در مقالۀ حاضر این منابع نیز شناسایی، و برخی از ویژگیهای زبانی اثر بررسی شده است.
The science of Khavatim [literary “ring settings”) is one of the sub-categories of Telesmat [talismans] on which several Arabic and Persian texts have survived from far past.In the present article, attempts have been made to introduce one of the oldest works in Persian entitled Holul al-Ashkal,which was authored in 544 H./ 1144 CE. by Mahmud b. Ahmad Motavalleh in the city of Nahavand. Because the author has cited a few works as the sources of his compilation, this research has tried to identify these works and address some of the linguistic features of the Holul al-Ashkal.
خلاصه ماشینی:
آینۀ میراث، مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب دوفصلنامۀ علمی (مقالۀ علمی ـ پژوهشی)، سال 19، شمارۀ 2 (پیاپی: 69)، پاییز و زمستان 1400، 33 ـ 62 حلول الاَشکالِ محمود بن احمد متوله (؟) اثری فارسی در طلسمات و خواتیم، نگاشتۀ 544ق علی صفری آققلعه 1 چکیده علم خواتیم یکی از شاخههای طلسمات است که دربارۀ آن چند متن کهن عربی و فارسی بر جای مانده است.
علم خواتیم در متون فارسی جز آثارِ عربیِ ایرانیان ـ که قاعدتاً به کار عربزبانان نیز میآمده ـ باید به آثار فارسی توجّه ویژه داشت، زیرا این آثار قطعاً در مناطق ایرانی نشین رواج داشته است امّا متأسّفانه دربارۀ کاربرد علوم غریبه در ایران دورۀ اسلامی هنوز بررسیهای چندانی نشده است.
در نوادر التّبادر نیز بخشی با عنوان «اندر خواتیم هفت کواکب متحیّره» هست که در آنجا به قواعد این دانش پرداخته شده است (دنیسری، 1350: 79-85)؛ همچنین فخر رازی که السرّ المکتوم را در طلسمات نوشته، فصلی از کتاب چنددانشی جامع العلوم را به «علم الطّلسمات» اختصاص داده که بخشهایی از آن مرتبط با خواتیم است (رازی، 1382: 325-332).
نکتۀ جالبتوجّهی که نویسندۀ این سطور در بررسی منابع طلسمات و خواتیم به آن برخورد اینکه ترجمۀ فارسی کتاب بخورات طمطم (در: مجموعۀ 618 کتابخانۀ مجلس، بیتا [حدود سدۀ 12 و 13ق]) مشترکاتی با متن مورد اشارۀ متوله دارد و قاعدتاً اصلِ عربیِ آن نیز باید چنین بوده باشد.