چکیده:
بیان مسئله: در سالهای اخیر نزدیکی روزافزون دو رشتة هنری معماری و سینما که از خصوصیات و تاثیرات دوسویة یکدیگر کاملا آگاهاند به یک مبحث جدی آکادمیک تبدیل شده است. سینما بهعنوان یک رسانة پرمخاطب و ابزار بیانی تاثیرگذار، از طریق بازنمایی فضای معماری سهم مهمی را در خلق معنا، برقرای ارتباط حسی با مخاطب، بیان روایت و شخصیتپردازی بر عهده دارد. اما آنچه در سینمای ایران مورد غفلت قرار گرفته است نظریهپردازی دقیق در رابطه با تعامل میانرشتهای میان این دو حوزه و راهکارهای بهرهگیری از ظرفیتهای مدیوم معماری در راستای تجلی معنا در فضای حاکم بر فیلم است.
هدف پژوهش: این پژوهش در پی واکاوی کارکرد دراماتیک کالبد و عناصر فضای معماری در سینمای اصغر فرهادی، به طور خاص فیلم «فروشنده»، و کشف مضامین آشکار و پنهان نشانههای متن فیلم است.
روش پژوهش: در این مطالعه با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و چارچوب نشانهشناسی سوسور، یافتههای تحقیق بهصورت توصیفی-تحلیلی ارائه شده است.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از مطالعه مبین این نکات است که در سینمای فرهادی ساختار معمارانة فضا نه فقط بهعنوان پسزمینة داستان، بلکه همچون عاملی دخیل در روند فیلمها، با رفتار شخصیتها و درونمایة آثار منطبق بوده و بهتنهایی موید احساسات و حتی ادراک معانی خاص هر فیلم هستند. همچنین هر عنصر و المانی از فضای معماری براساس مقاصد معنایی و نشانهشناختی خاصی بازنمایی میشود. بهعلاوه نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که در فیلم «فروشنده» حجمی گسترده از نشانهها به صورت کاملا محسوس و هدفمند در قالب کالبد و عناصر فضایی معماری گوناگون همچون خانه، رنگ، نور، بافت، بازشو و اشیا به کار گرفته شده تا روایت دراماتیک داستان و انتقال معانی نهفتة آن، تعریف عملکرد و حالات کاراکترها و برانگیختن احساسات بیننده حاصل شود.
خلاصه ماشینی:
رویکردهای متفاوتی از واکاوی فضای معماری در فیلم وجود دارد (Goharipour, 2019, 165)، یکی از این روشهای کارآمد تحلیلی-تفسیری برای آثار سینمایی با موضوع معماری، نشانهشناسی5 است (مهدوینژاد، مهدوینژاد، طغرایی و قاضیپور، 1391، 80).
بنابراین هدف این پژوهش واکاوی و شناسایی کارکرد دراماتیک9 کالبد و عناصر فضای معماری در روایتگری سینمای اصغر فرهادی، ﺑﺎ تأکید ﺑر ﻓﻴﻠﻢ «فروشنده» و کشف مضامین و معانی آشکار و پنهان نشانههای فضای معماری متن فیلم با رویکرد نشانهشناختی است.
در بیشتر این مطالعات تئوریک، یا به زمینههای مشترك عناصر بیانی و مفهومی مؤثر در ارتباط این دو هنر مانند ریتم10، حرکت، نور و فضا پرداخته شده است (معتمدی و میرزاکوچک خوشنویس، 1398؛ سرابی و مولانایی، 1396؛ اسلامی، 1394؛ رحیمیان، 1389؛ حسینی و همکاران، 1388) یا تجربه اداركی فضای معماری در آثار فیلمسازان مشهور دنیای سینما تحلیل شده است (Koeck, 2013؛ پالاسما، 1394؛ خوشبخت، 1389؛ پنز و تامس، 1389؛ مختاباد امرئی و پناهی، 1386).
مقالات دیگری نیز در زمینۀ سینمای اصغر فرهادی تألیف شده است که در این تحقیق از بخش مبانی نظری آنها بهره جسته شده است (افشار و کمالینیا، 1397؛ امینی و سرپرست سادات، 1397؛ سجادیفر، ایشانی و باوانپوری، 1397؛ ریاضی و صالح بلوردی، 1397؛ راوراد و میرزاده، 1396؛ صادقی فسایی و پروایی، 1396؛ رضایی، حسنپور و دانشگر، 1393) اشاره کرد.
نتیجهگیری پژوهش حاضر به منظور تحلیل و شناسایی کارکرد دراماتیک کالبد و عناصر فضای معماری در روایتگری سینمای اصغر فرهادی، ﺑﺎ تأکید ﺑر ﻓﻴﻠﻢ «فروشنده» و کشف مضامین و معانی آشکار و پنهان نشانههای فضایی متن فیلم با رویکرد نشانهشناختی انجام گرفت (تصویر 4).