چکیده:
علیرغم وجود ماهیت محوری سهم مدیریت در عملکرد شرکت، تصمیمهای سرمایهگذاری و نظام مشارکتی، همچنان یک واگرایی در رابطه با تاثیرهای ویژه مدیریتی بر نتایج واحدهای تجاری، وجود دارد. زیرا مدیران مسئول تصمیمگیریهای راهبردی و انجام برنامهریزیهای عملیاتی شرکتها هستند. به دلیل ایجاد تغییرات سریع و رقابت شدید در محیط کسبوکار، راهبردهای متنوع اتخاذ شده توسط مدیران، تعیین کننده آینده شرکت است. در نتیجه نقش مهمی بر ارزش آتی شرکت دارند. یکی از این تصمیمهای بسیار مهم مدیریتی، اجتناب از مالیات است. این پژوهش با هدف توسعه پژوهشها در حوزه اثرات مدیریتی بواسطه تحلیل تاثیر اجتناب مالیاتی، سطوح توانایی مدیریت و سطوح نظام راهبری بر کارایی سرمایهگذاری صورت پذیرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. بر اساس روش حذف هدفمند، جامعه آماری در دسترس شامل 85 شرکت طی سالهای 1391 تا 1397 میباشد. روش انجام پژوهش مبتنی بر دادههای ترکیبی بر اساس رگرسیون چند متغیره با معیار حداقل مربعات میباشد. شواهد نشان داد که مدیران توانا با اجتناب از پرداخت مالیات، قدرت اثرگذاری بر کارایی سرمایهگذاری را ندارند. همچنین در شرکتهایی با تواناییهای پایین مدیریتی، هنگامی که اجتناب مالیاتی افزایش مییابد، کارایی سرمایهگذاری کاهش نمییابد. ولی در شرکتهایی با تواناییهای بالای مدیریتی، هنگامی که اجتناب مالیاتی افزایش مییابد، کارایی سرمایهگذاری افزایش مییابد. دیگر نتایج نشان میدهد که در شرکتهایی با راهبری شرکتی ضعیف، هنگامی که اجتناب مالیاتی افزایش مییابد، کارایی سرمایهگذاری کاهش نمییابد و در شرکتهایی با راهبری شرکتی قوی، هنگامی که اجتناب مالیاتی افزایش مییابد، کارایی سرمایهگذاری افزایش نمییابد. بر این اساس بهعنوان توصیههای اجرائی برای نظام مالی و اقتصادی کشور، علیالخصوص بازار سرمایه که سهم مهمی در اقتصاد کلان کشور دارد، پیشنهاد میشود مدیران شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، تحت هیچ شرایطی از راهبردهای جسورانه مالیاتی استفاده ننمایند.
خلاصه ماشینی:
ارتباط نظري توانايي مديريت ، اجتناب مالياتي، راهبري شرکتي و کارايي سرمايه گذاري جنسن و مکلينگ ١ (١٩٧٦) استدلال ميکنند که جداسازي مالکيت و کنترل باعث ايجـاد مشـکلاتي در سازمان ميشود و مديران را تشويق ميکند تا از طريق شرکت هـاي بيمـه و سـهامداران کـه بـراي آن ها سودمند هستند تصميم گيري کنند.
Koester et al مديريتي (پايين مديريتي)، هنگـامي کـه اجتنـاب ماليـاتي افـزايش مـييابـد، کـارايي سـرمايه گـذاري افزايش (کاهش ) مييابد و در شـرکت هـايي بـا راهبـري شـرکتي قـوي (راهبـري شـرکتي ضـعيف )، هنگامي که اجتناب مالياتي افزايش مييابد، کارايي سرمايه گذاري افزايش (کاهش ) مييابد.
متغيرهاي تعديلگر در مطالعه حاضر از متغيرهاي توانايي مديريت ، توانايي بالا و پايين مديريت و راهبري قوي و ضعيف به عنوان متغيرهاي تعديلگر در مدل آزمون فرضيه ها اسـتفاده شـده اسـت کـه نحـوه سـنجش آن بـه پيروي از پژوهش خورانا و همکاران (٢٠١٨) در ادامه بيان شده است .
نتيجه فرضيه چهارم پژوهش آزمون فرضيه چهارم بيان ميکند در شرکت هايي با راهبري شرکتي ضـعيف ، هنگـامي کـه اجتنـاب مالياتي افزايش مييابد، کارايي سرمايه گذاري کاهش مييابد.
بـر اساس نتايج به دست آمده و يافته هاي حاصل از آزمون فرضيه ، حاکي از آن است که در شرکت هايي با راهبري شرکتي ضعيف ، هنگامي کـه اجتنـاب ماليـاتي افـزايش مـييابـد، کـارايي سـرمايه گـذاري کاهش مييابد.
بر اساس نتـايج بـه دسـت آمـده و يافته هاي حاصل از آزمون فرضيه ، حاکي از آن است که در شرکت هايي با راهبـري شـرکتي قـوي، هنگامي که اجتناب مالياتي افزايش مييابد، کارايي سرمايه گـذاري افـزايش مـييابـد.