چکیده:
در این پژوهش به منظور تعیین ارزیابی تأثیر گروه درمانی با رویکرد یکپارچه توحیدی بر احساسات مثبت زنان متأهل نسبت به همسرانشان، 24 نفر از زنان متأهل مراجعهکننده به مرکز مشاوره خانواده پیوند انجمن اولیا و مربیان شهرستان نقده بهعنوان نمونه در دسترس مورد مطالعه قرار گرفتند. این افراد در مقیاس احساسات مثبت نسبت به همسر نمره پایینی گرفته بودند. پژوهش حاضر در قالب یک طرح نیمه آزمایشی با پیشآزمون−پسآزمون و پیگیری یک ماهه و گروه گواه انجام شد. افراد انتخاب شده پس از همسانسازی در متغیرهای کنترل، به صورت تصادفی ساده در دوگروه 12 نفره شامل گروههای آزمایشی وگواه قرار گرفتند. نخست برای هر دو گروه آزمون احساسات مثبت نسبت به همسر اجرا شد و سپس برای گروه آزمایشی دوازده جلسه گروه درمانی یکپارچه توحیدی و برای گروه کنترل دوازده جلسه گفتگوی آزاد انجام گردید. پس از پایان مداخلهدرمانی و یک ماه بعد برای پیگیری دوباره هر دو گروه مقیاس بالا را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و نرمافزار spss-24 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد پس از اجرای گروه درمانی یکپارچه توحیدی، میزان احساسات مثبت نسبت به همسر در گروه آزمایشی به طور معناداری بالاتر از گروه گواه است (F=48/51) (01/0P=). این نتیجه تا یک ماه پس از خاتمه جلسات درمان پابرجا بود؛ همچنین مؤثر بودن زوجدرمانی یکپارچه توحیدی بر بهبود احساسات مثبت زنان متأهل نسبت به همسرشان تأیید شد که مشاوران خانواده میتوانند از این الگوی درمانی برای کاهش مشکلات خانوادگی و افزایش احساسات مثبت زوجها نسبت به یکدیگر استفاده کنند.
In order to determine the effect of group therapy with Monotheistic Integrated approach on the positive feelings of married women towards their husbands, 24 married women referred to the Family Counseling Center of Naghadeh were studied as an available sample. They were selected from those who referred to the counseling center because of family problems and disagreement with their spouse and scored high on the Positive Feeling Questionnaire (PFQ). The research was conducted in a quasi-experimental design with pre-test-post-test-one-month follow-up test and control group. After matching in the control variables, the selected individuals were randomly divided into two groups of 12 people, including the experimental group and the control group. Prior to the intervention, both groups were administered by PFQ. Then, 12 sessions of Monotheistic Integrated group therapy were performed for the experimental group and 12 sessions of free conversation for the control group. After the intervention, and a month later for follow-up, both groups completed PFQ. The results showed that the level of positive feelings towards the spouse in the experimental group was significantly higher than the control group (F=48/51) (P=0/01). This result persisted for up to one month after the end of treatment sessions. Thus, the effectiveness of integrated monotheistic Couple therapy on improving the positive feelings of married women towards their husbands was confirmed. Therefore, family counselors can use this approach to reduce family problems and increase couples' positive feelings towards each other.
خلاصه ماشینی:
احساسات مثبت نسبت به همسر از طریق اعتماد متقابل، لذت بردن از معاشرت و در کنار هم بودن، در دسترس بودن و پاسخگو بودن زوجین نسبت به نیازها و عواطف یکدیگر تجلی مییابد (ویب و جانسون، 1 20 > احساسات میان زوجها پدیده پیچیدهای است که عوامل مختلفی در شکلگیری آن نقش دارند؛ از جمله این عوامل میتوان به نقشهای جنسی و جنسیتی، تعاملات زوجین در خانواده مبدأ، صفات شخصیتی و رفتاری، شرایط محیطی، اجتماعی و اقتصادی خانواده، و همچنین تعلقات فرهنگی و باورهای مذهبی افراد اشاره > از میان عوامل گفته شده، طی چند دهه اخیر تأثیر عوامل معنوی مانند ایمان به خدا، دینداری و توجه به ارزشهای انسانی و اخلاقی در بهبود روابط زوجین و داشتن احساس مثبت به همسر، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است ( 2 .
با توجه به اینکه برخی تحقیقات اثربخشی این رویکرد را در زمینههای مختلفی همچون درمان اعتیاد و اختلالات سوءمصرف مواد (شریفینیا، 1387ب)، کاهش رفتارهای بزهکارانه و پرخطر (شریفینیا، 1386و 1387الف)، بهبود اختلالات خلقی و اضطرابی (شریفینیا، 1387ب)، اصلاح مؤلفههای شخصیت و بالینی (هادی و جانبزرگی، 1388)، ارتقای عزت نفس و نگرشهای زناشویی زندانیان مرد (چوپانی، 1389)، کاهش فشار روانی و افسردگی همسران جانبازان مبتلا به اختلال پس از ضربه (طیبی، 1390)، کاستن از افکار خودکشی و تغییر شناختی، هیجانی در افراد اقدامکننده به خودکشی (جایروند، 1396)، کاهش اضطراب امتحان و سایر اختلالات اضطرابی دانشآموزان دختر (مشهدیپور، میکاییلی و نریمانی، 1392؛ چابکینژاد و صابر اشکذری، 1398)، بهبودی دانشجویان سایکوپات غیربالینی (کریمی، قنبری هاشمآبادی، و طالبیان شریف، 1392)، تقویت نگرش معنوی و رضایت زناشویی در مردان متأهل (شمسآبادی، 1395)، تأیید کرده بودند، به نظر میرسید که میتوان از این الگوی درمانی در ترمیم عواطف منفی و تقویت احساسات مثبت زوجین به یکدیگر نیز بهره جست.