چکیده:
اصول دادرسی مدنی، اصولی هستند که با در نظر گرفتن واقعیتهای ماهوی و تشریفاتی مطرح در این نوع دادرسیها به مرور زمان ایجاد، در طول زمان متحول و حتی به دلیل اهمیت فوقالعاده وارد قانون اساسی، قوانین مدنی و آئین دادرسی مدنی شده است. دادرسی مدنی، تشریفاتی است که مشخص میکند افرادی که مدعی حقی برای خود هستند یا اختلافی در امور مدنی با یکدیگر دارند، چگونه میتوانند این حقوق را به موقع اجرا در آورند. اصول آئین دادرسی میتواند در ایجاد نظم در شرایط کنونی مؤثر و در اجرای احکام در دعاوی مدنی تأثیر به سزایی داشته باشد. شناسایی اصول دادرسی از جمله اصل برائت، اصل تناظر، تظلم خواهی، دسترسی به داور بیطرف و رعایت مساوات میان طرفین اختلاف از جمله اصولی است که عدالت وجود آنها را اقتضاء میکند. به این ترتیب کلیه روابط اجتماعی از جمله وضع قوانین باید بر عدالت مبتنی باشد. به نظر میرسد محاکم باید به هنگام رسیدگی دقت بیشتری به اصول و تشریفات داشته باشند که با رعایت آنها ضمن این که حقوق اشخاص رعایت میگردد، بلکه از نقض آراء در مراجع عالی جلوگیری به عمل آید.
Principles of civil proceedings are principles that, considering the essential and ceremonial facts presented in this type of proceedings, have evolved over time, and over time, and even because of their extraordinary importance, have entered the constitution and civil laws and civil procedure. Civil litigation is a process that determines how individuals who claim a right to themselves or have a dispute in civil matters can enforce those rights in a timely manner. Principles of due process can be effective in establishing order in the current situation and in enforcing judgments in civil litigation. Recognition of the principles of the trial, including the principle of innocence, the principle of conciliation, grievance, access to an impartial arbitrator and the observance of equality between the parties to the dispute are among the principles that require justice. Thus, all social relations, including the rule of law, must be based on justice. It seems that the courts should be more careful when considering the principles and procedures, by observing them while respecting the rights of individuals, but also to prevent the violation of opinions in higher authorities.
خلاصه ماشینی:
نظام دادرسي مدني در ايران با تکيه بر منابع فقهي و حقوق روزآمد منطبق بر فرهنگ ايراني و اسلامي ، اصول و حقوقي نظير اصل برائت ، اصل اساسي رعايت تناظر، اصل علني بودن دادرسي ، اصل برابري ادله ، اصل الزام قاضي به بيان استدلال ، اصل بيطرفي دادگاه ، اصل برخورداري از دادرسي مؤثر، اصل قائميت خاتمه دعوا بر مصالحه طرفين يا انصراف خواهان از دعوا، حق طرح دعوا، حق در اختيار داشتن وکيل مستقل ، حق اعتراض به آراء و حق رسيدگي در مهلت معقول را به رسميت شناخته و قوانين و مقرراتي را در خصوص آن وضع و ضمانت اجراهايي را براي نقض آن در نظر گرفته است (فاندر و همکاران ، ١٣٩٨، ٢٦٧).
از آن جايي که فلسفه تأسيس اصل مزبور، در امنيت قرار دادن خواسته از نقل و انتقالي است که خوانده مي تواند با اطلاع از اقامه دعوا و شکست احتمالي خود نسبت به آن انجام دهد و ممکن شود که اجراي رأي محکوم له با شکست روبرو شود، بنابراين اقتضا دارد که خوانده از چنين درخواستي مطلع نشود، بلکه رسيدگي و اتخاذ تصميم نسبت به اين درخواست بدون اطلاع وي انجام ، اما در عين حال حمايت از حق دفاع خوانده و اصل تناظر در نظر گرفته شده ، به اين صورت که با گشودن راه شکايت نسبت به رأي عليه خوانده ، فرصت و امکان دفاع بعدي به وي داده شده است (ماده ١١٦ قانون آئين دادرسي مدني مصوب ١٣٧٩).