چکیده:
تقدیرگرایی از موضوعات حوزۀ علم فلسفه است که در ادبیّات نیز راه یافته. برمبنای نظریات فرضیهپردازان، تحلیل زبان در کاربرد واژههاست. در این روش، عناصر یک زبان، نشانهها هستند و نظام زبان نمیتواند منحصر به توصیف صورتهای زبانی مستقل از کارکردهای فرامعنایی باشد. با توجّه به بسامد بالای واژۀ «بخت» در آثار شعرا، این واژهها باید به عنوان واژههایی نشاندار در نظر گرفته شود که ریشه در ناخودآگاه گویندگان آنها دارد. در این مقاله، ارتباط این گونه واژهها در منظومۀ «هفتپیکر» نظامی با تقدیرگرایی زُروانی بررسی و شیوۀ تحلیل با نگاهی به نظریۀ تحلیل گفتمان و بررسی واژهها در سطح فرامعنایی در نظر گرفته شده است. آنچه در مدل تحلیلی فرکلاف انجام می شود گذشتن از چیستی توصیف متن به سوی چگونگی و چرایی تفسیر و تبیین متن است. در این تحلیل، باید از الگوی سه لایة فرکلاف برای تحلیل گفتمان استفاده کرد که به اصل متن (شامل تحلیل زبانی در قالب واژهها، دستور، نظام آوایی و انسجام در سطح بالاتر از جمله)، کردار گفتمانی (تولید و مصرف متون) و کردار اجتماعی میپردازد. در این پژوهش، از این سه لایه، بخش «تحلیل زبانی در سطح واژهها» مورد نظر بوده و ضمن بررسی واژههایی نشاندار چون بخت و نظایرآن، درباره اغراض ثانوی و مفهوم تأویلی و کهنالگویی آنها بحث شده است. در پایان، با ارائۀ شواهد، نتیجه گرفته شده که اگرچه نظامی آرای کلامی اشعری را بیان کرده است، ولی هنگام استفاده از واژههایی نظیر بخت؛ از الگوی تفکّر زُروانی پیروی میکند.
Fatalism is one of the major discourses in the field of literature. In many of his actions, man accepts the free will consciously and unconsciously, but when he fails to resort to fate and believes in and speaks of the supreme will that has finally subjugated him. Whereas, based on the theories of theorists such as Yule, Brown and Fairclough, discourse analysis is applied to language, it cannot be limited to describing linguistic statements that are independent of the purposes and functions that these statements are designed to address in human affairs. , Given the high frequency of words like "fortune" in the books of many poets and writers, these words should be regarded as "signified" words that carry the meta-semantic and transnational concept, rooted in the subconscious and ideology of their speakers. In this article I will attempt to examine the relationship of these words in "Haft peykar” ‘s Nezami poem with Zurvanian fatalism thinking and to analyze the discourse based on Norman Fairclough 's theory of analysis. In this article, while discussing these vocabulary, the persistence and effect of Zoroastrian-Mehri fatefulness on the thoughts and works of writers and poets, as well as the transmission of this thinking to later periods are discussed
خلاصه ماشینی:
در پایان ، با ارائۀ شـواهد، نتیجه گرفته شـده که اگرچه نظامی آرای کلامی اشـعری را بیان کرده اسـت ، ولی هنگام استفاده از واژه هایی نظیر بخت ؛ از الگوی تفکر زروانی پیروی میکند.
واژه های نشان دار «بخت »، «اقبال »، «زمانه »، «دهر»، «گیتی» و از این دست که در آثار بســیاری از شــعرا و نویســندگان ما، به کار رفته اند حامل همان عوامل برون زمانی نظیر شرایط خاص زمانی و گفتمان (discourse) خاص زمان یعنی «جبر و اختیار» هستند.
بحث اصـلی ما در این مقال این است که واژه هایی که دال بر بخت و اقبـال هســـتنـد در منظومـه هـای نظـامی از جمله «هفت پیکر» در لایه های زیرین خود علیرغم تفکر اشعری یا معتزلی بار معنایی بسیار کهن تر یعنی زروانی- مهری دارد.
پیشینۀ تحقیق دربارۀ عنوان خاص «تقدیرگرایی» زروانی و مهری- نه به شـکل مسـتقل - پژوهش هایی لابلای متون دیگر صـورت گرفته اسـت ؛ از جمله مهرداد اوستا در کتاب «ادیان آسیایی » (١٣٧٦) در بخش چهارم و پنجم در باره عقاید زروانی و جبرگرایی گنوسی سخن گفته و سـیروس شـمیسـا در «شـاه نامه ها» (١٣٩٧) در فصــل نهم به دین و عقاید زروانی و تقدیرگرایی در شـاهنامه پرداخته و دین غیر رسـمی و عامۀ مردم در زمان سـاسـانیان را زروانی میداند، که از نظر روحانیون زرتشتی مردود شمرده میشد.
بحث اصـلی ما در این مقال این اسـت که واژه هایی که دال بر بخت و اقبال هستند در لایه های زیرین خود، علیرغم تفکر اشعری یا معتزلی، بار معنایی بسیار کهن تر، یعنی زروانی- مهری، دارد.