چکیده:
بحث دربارۀ انواع ادبی، پیوسته از جمله مباحث پراهمیّت برای پژوهشگران در حوزۀ نظریه های ادبی بوده است. از زمان مطرح شدن انواع ادبی ـ عصر ارسطو ـ تحت عنوان «ژانرها» تا به امروز، مباحثاتی جدی و گسترده دربارۀ این موضوع شکل گرفته است. از مهمترین پرسش ها در این عرصه، چگونگی و چرایی پدید آمدن انواع ادبی تازه است. پرسش هایی از این دست نشان از آن دارد که انواع ادبی در طول حیات خود تغییر و گسترش یافته اند. بر این پایه، مبحث روشها و انگیزههای تحوّل انواع ادبی شکل میگیرد. این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی پیش می رود، تلاش دارد ضمن تعریف انواع ادبی، به پرسش چگونگی و چرایی تحوّل این انواع پاسخ دهد. نتیجۀ به دست آمده نشان از آن دارد که انواع ادبی جدید، عموماً از رهگذر تغییر یا احیای انواع ادبی قدیم و با روشهایی مانند تغییر موضوع، تغییر اندازه، تغییر ماهیّت، ترکیب دو یا چند نوع ادبی، تغییر کانون توجّه و ... پدید میآیند. انگیزههای این تغییرات نیز عبارتند از سفارش یا نیاز جامعه، طرز تعامل اثر با واقعیّت، ضرورات ناشی از شیوۀ بیان، وضعیّت خاصّ مخاطب، کارآمدتر بودن نوع ادبی منسوخ و معرّفی آن، و یا همسو کردن خود با یک خردهفرهنگ.
Literary genres have always been one of the most important topics for researchers in the field of literary theories. Since the advent of literary genres in Aristotle era, there has been a serious and wide-ranging debate on this issue. One of the most important questions is how and why new literary genres emerged. Questions like these indicate that literary genres have changed and expanded over time. On this basis, the issue of methods and motives for the evolution of literary genres has been formed. This article, which proceeds with a descriptive-analytical method, seeks to answer the question of how and why literary types evolve while defining literary types. The result shows that new literary types have generally emerged through the change or revival of old literary types as well as through the change of the subject, size or nature, combination of two or more literary types, or change of the focus. Also, the motives of these changes are the order or need of the society, the way the work interacts with reality, the necessities arising from the way of expression, the special situation of the audience, the more efficiency of the outdated literary types, or adaptation to a subculture.
خلاصه ماشینی:
هم چنین مقاله هایی در این باره به چاپ رسیده است که مهم ترین آن ها را به ترتیب زیر، میتوان برشمرد: محمدرضـا شفیعی کدکنی، در «انواع ادبی و شعر فارسی» بخش نخست : (١٣٥٢) و بخش دوم : (١٣٧٢) ضمن تقسیم بندی آثار ادبی از منظر انواع ادبی و بررسی آن ها، انواع ادبی را به اختصـار از نظرگاه هایی مانند تطور هر یک از انواع به طور مستقل ، دگرگونی یـک نوع در راه تبـدیـل بـه نوعی دیگر و نیز تغییرات کامل در انواع ادبی واکاوی کرده اســت .
مهدی زرقانی در «طرحی برای تقسـیم بندی انواع ادبی در دورۀ کلاسـیک » (١٣٨٨) سـه نوع حماسـی غنایی و تعلیمی را از شـاخۀ شـعر کلاسـیک فارسـی بازتعریف کرده ، زیرشـاخه های هر یک را بر اسـاس مصادیق ادبیات فارسی تعیین و تعریف کرده است .
از مهم ترین آثار مربوط به انواع ادبی در غرب ، میتوان از این آثار نام برد: ارسـطو در «فن شـعر» (١٣٨١) بر سـخن شـناسـی و نظریۀ ادبی تمرکز دارد و هدر دوبرو (Heather Dubrow) در «ژانر (نوع ادبی)» (١٣٨٩) جسته وگریخته به چند مورد از انگیزه های احیای انواع ادبی اشاره کرده است .