چکیده:
افعال حسّی طبقۀ مهمی از افعال در زبانهای طبیعیاند که رویدادهای حسّی و ادراکی مربوط به انسان و دیگر موجودات ذیشعور را بیان میکنند. هدف پژوهش حاضر این است که ساختار موضوعی افعال مربوط به حس شنوایی در زبان فارسی را در چارچوب دستور ساخت گلدبرگ (1995، 2006) بررسی نماید. دادههای پژوهش مشتمل بر 320 جملۀ نوشتاری فارسی معیار است که از پیکرۀ همشهری (نسخۀ دوم) استخراج شدهاند. نتایج بررسی دادهها نشان میدهد که فعل بسیط «شنیدن» چندمعناترین فعل حسّی شنوایی در زبان فارسی است که پنج معنای متفاوت دارد: شنیدن غیرارادی، شنیدن ارادی، مطلع شدن، اطاعت کردن و استشمام کردن. فعل «شنیدن» در این معانی پنجگانه در مجموع سه نوع ساختار موضوعی را از خود نشان میدهد: [فاعل + مفعول اسمی]، [فاعل + مفعول بندی] و [فاعل + مفعول حرف اضافهای]. سایر افعال مربوط به حس شنوایی نیز دارای ساخت ساختار موضوعی خاصی هستند که تعیینکنندۀ معنا و نحو آنهاست اما درجۀ چندمعنایی آنها کمتر از فعل «شنیدن» است. براساس رویکرد ساختبنیاد میتوان نتبجه گرفت که چندمعنایی این افعال از نوع چندمعنایی ساختی است که در سطح ساختهای کمابیش انتزاعی و طرحوارهای قابل تبیین است و نه در سطح واژههای عینی.
Perception verbs are important category of verbs in natural languages that express perceptual events related to human and other conscious creatures. The purpose of the present study is to explore the argument structure of perception verbs of hearing in Persian within the framework of Goldberg’s Construction Grammar (1995, 2006). The research data include a collection of 320 sentences of standard Persian extracted from the Hamshahri corpus, Persian Newspaper, (version 2). The results of the data analysis show that the perception verb ‘ʃænidæn’ (to hear), is the most polysemous Perception Verbs of Hearing in Persian that has 5 different meanings: hearing, listening, realizing, obeying, and scenting. In these different meanings, ‘ʃænidæn’ appears in 3 argument structure construction: [SUB + Nominal OBJ], [SUB + clausal OBJ], [SUB + Prepositional OBJ]. The other verbs of hearing also have their own argument structure construction which determines their semantics and syntax, but they are less polysemous than ‘ʃænidæn’. Based on the constructionist approach, it can be concluded that polysemy of the perception verbs of hearing is constructional polysemy which can be explained at the level of abstract and schematic constructions, rather than concrete words.
خلاصه ماشینی:
هدف پژوهش حاضر اين است که ساختار موضوعي فعـل هـاي مربـوط بـه حس شنوايي را در چارچوب دستور ساخت شناختي (Cognitive Construction Grammar) (گلدبرگ (A.
پرسش اصلي پژوهش اين است که ساختار موضوعي افعال مربوط به حس شنوايي در زبان فارسي در معاني مختلف آن هـا به چه صورتي است ؟ داده هاي پژوهش شـامل پيکـره اي از جملـه هـاي نوشـتاري فارسـي معيار است که از پيکرة همشهري (نسـخة دوم ) اسـتخراج شـده انـد ١.
Gisborne) (٢٠١٠) است که در آن ساختار رويدادي فعل هاي حسي در زبان انگليسي در چارچوب نظرية دستور واژه (Word Grammar) بررسي شده اند.
C. Boas)، ٢٠١٣: ٢٣٣)، به بررسي ساخت هاي سطح جمله مي پردازد و از آنجـا کـه سـاختار جملـه عمـدتا توسط ساختار موضوعي فعل آن تعيين مي شود، اين قبيل سـاخت هـا را «سـاخت سـاختار موضوعي » (argument structure construction) مي نامند.
ساختار موضوعي فعل «شنيدن » در معناي اطاعت کردن ٥) شنيدن = استشمام کردن نکتة بسيار جالب توجهي که در مورد فعل «شنيدن » در زبان فارسي وجود دارد ايـن اسـت که اين فعل که در اصل مربوط به حس شنوايي است ، در زبان روزمرة فارسـي بـراي بيـان حس بويايي به کار مـي رود.
ساختار موضوعي فعل «شنيدن » در معناي استشمام کردن به باور افراشي و صامت کندوان (١٣٩٣)، کـاربرد فعـل «شـنيدن » در معنـاي «بوييـدن » نمونه اي از حس آميزي (Synesthesia) در زبان فارسي اسـت کـه در آن نگاشـت اسـتعاري (metaphorical mapping) از يک حوزة ملموس (شنوايي ) بـه يـک حـوزة ملمـوس ديگـر (بويايي ) صورت مي گيرد.