چکیده:
با توجه به ماهیت فطری، الهی و انسانی انقلاب اسلامی و طرح نوینی از الگوی تعاملی فرامرزی مبتنی بر ارزشهای اسلامی - ایرانی در تقابل با سیستم غالب از سوی امام خمینی (ره)، رسیدن به تمدن نوین اسلامی با محوریت خردباوری، خودباوری، فرهنگ گرایی و معنویت مداری، هدف ج.ا.ایران تبیین شده و همواره با الهام از شرایط نظام جهانی، مورد تأکید مقام معظم رهبری نیز بوده است. یکی از مهمترین حوزههای رفتاری برای رسیدن به این مهم، سیاست خارجی است که به دلیل اثرگذاری بر دستیابی بر اهداف و منافع ملی، تولید و بازتولید تصویر جهانی ایران اسلامی و نوع رفتار بازیگران نظام جهانی با آن، از اهمیت وافری برخوردار است. در همین راستا پژوهش حاضر درصدد بررسی این سؤال است که الگوی سیاست خارجی تمدنساز مستلزم توجه به چه مؤلفههایی است، در پاسخ، با استفاده از راهبرد قیاسی، روش توضیحی - تبیینی و گردآوری اطلاعات و دادههای مجازی و کتابخانهای این فرضیه مورد مداقه قرار میگیرد که الگوی سیاست خارجی تمدنساز مستلزم توجه به مؤلفههایی چون؛ گفتمانمحوری، جریانسازی، تقریبگرایی و عقلانیت محوری است.
According to the innate, divine and human nature of the Islamic Revolution and new design of cross-border interactive model based on Islamic-Iranian values of Imam Khomeini, in contrast to the dominant system, achieving a new Islamic civilization, centered on rationality, self-confidence, culturalism and Spirituality, represents the goal of the Islamic Republic of Iran has always been emphasized on Supreme Leader.it taking into the conditions of the world system.Foreign policy is one of the most important areas, that it has a great impact on the achievement of national goals and interests, the production and reproduction of Iranian global image.In this regard, the main question seeks to understand which components of the civilizational foreign policy model requires further attention? In response, the deductive and explanatory methodology and collecting information get use to virtual data and libraries, the mains hypothesis are the components of Civilizational foreign policy model such as: discourse-oriented, stream-making, rapprochement-oriented and rational-oriented.
خلاصه ماشینی:
». (مقام معظم رهبري، ٨ دي ١٣٩٤) بنابراين با توجه به نقش دستگاه ديپلماسي در رسيدن به هدف والاي تمدن نوين اسلامي، در اين پژوهش با بهره مندي از راهبرد قياسي، روش توضيحي - تبييني و گردآوري اطلاعات و داده ها به صورت مجازي و کتابخانه اي، اين سؤال مورد مداقه قرار ميگيرد که الگوي سياست خارجي تمدن ساز، مستلزم توجه به چه مؤلفه هايي است ؟ در راستاي پاسخ گويي به سؤال مذکور، توليد ادبيات و نوآوري در تبيين الگوي تعامل ديپلماسي و تمدن نوين اسلامي، ابتدا به تبيين چارچوب مفهومي «تمدن و تمدن نوين اسلامي» در انديشه ي امامين انقلاب اسلامي و الگوي سياست خارجي موردبحث ميپردازيم و ضمن اشاره به اهميت عناصر غيرنظامي همچون فرهنگ و مؤلفه هاي ارزشي در ايجاد تعامل ميان بازيگران نظام جهاني و رسيدن به سطحي از تعامل در بخش هاي حساسيت زا، به تبيين تمدن اسلامي و تمدن نوين اسلامي در انديشه ي امامين انقلاب اسلامي پرداخته و در گام نهايي، مؤلفه هاي اصلي الگوي سياست خارجي تمدن ساز را 33 مورد اشاره قرار خواهيم داد و تبيين مينماييم ديپلماسي فرهنگي و ديپلماسي وحدت چگونه در چارچوب گفتمان سازي انقلابي و همچنين بهره مندي از عقلانيت جامع (هنجاري، غايي و ابزاري) ميتوانند در ارائه ي يک سياست خارجي تمدن ساز اثرگذار باشند.
در اين خصوص به مباني همچون «گفتمان محوري» براي درک اهميت و ضرورت نظام هاي معنايي در ايجاد، توجيه و پيش بيني رفتارهاي جهاني، «جريان سازي» در راستاي تبيين بازيگران جمعي براي رسيدن به اهداف مبتني بر مباني فطري با اتکاء بر شبکه سازي و نمادسازي، «تقريب گرايي و وحدت اسلامي» به عنوان يکي از اصول راهبردي تمدن نوين اسلامي براي هم افزايي ديني - سياسي و «عقلانيت محوري» در جهت تحليل چندبعدي بودن چارچوب هاي فکري و رفتاري در اسلام ، اشاره شده است که ميتواند ضمن ايجاد يک چارچوب فکري هرچند ناقص در خصوص مؤلفه هاي سياست خارجي تمدن ساز، بخش کوچکي از خلأ ادبيات موجود در اين خصوص را تکميل نموده و ظرفيتي باشد براي مطالعاتي که ميخواهند تمدن نوين اسلامي را در چارچوب رفتارهاي رسمي دولت جمهوري اسلامي ايران در قالب سياست خارجي و ابزار ديپلماسي مورد مداقه قرار دهند.