چکیده:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر وضعیت اقتصادی بر سبک تفکر جنایی کودکان و نوجوانان هشت تا شانزدهساله در مشهد است. تعداد افراد نمونه در این پژوهش 515 نفر بود که در نمونهگیری 231 نفر کودک کار به دلیل نبود آمار دقیقی از آنان و وجود آمار مخفی در این قشر از روش گلولهبرفی و در 284 نفر کودک عادی به دلیل وجود شرایط کرونایی در کشور از روش در دسترس استفاده شده است. گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامۀ محققساخته و مصاحبه انجام شده است. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار spss نسخۀ 22 و فرضیههای پژوهش از طریق آزمون آنوا سنجیده شدهاند. بهعنوان نتیجهگیری میتوان اذعان داشت با توجه به دادههای به دست آمده در این پژوهش کودکان با وضع اقتصادی خیلی ضعیف بینش جنایی قویتری در سبک دلجویی، انفصال، جهتگیری قدرت، احساساتی، عدم انسجام دارند و در سبکهای راحتطلبی شناختی، خوشبینی افراطی و استحقاق وضعیت اقتصادی تأثیری بر سبک تفکر جنایی نداشته است. بر اساس نظریه جرمشناسی مارکسیستی طبقهبندیهای طبقاتی، بیعدالتی اجتماعی و احساس بیگانگی در جامعه فرد را در معرض ارتکاب جرم قرار میدهد؛ درنهایت میتوان اینگونه تحلیل کرد که وضعیت اقتصادی در قدرت گرفتن برخی سبکهای تفکر جنایی در کودکان و نوجوانان تأثیر دارد و زندگی در فقر مطلق تفکر جنایی در آنها را تقویت کرده است.
خلاصه ماشینی:
41829 نتيجه گيري ميتوان اذعان داشت با توجه به داده هـاي بـه دسـت آمـده در ايـن پـژوهش کودکـان بـا وضـع اقتصادي خيلي ضعيف بينش جنايي قويتري در سبک دلجويي، انفصال ، جهت گيري قـدرت ، احساسـاتي، عدم انسجام دارند و در سبک هاي راحت طلبي شناختي، خوش بيني افراطـي و اسـتحقاق وضـعيت اقتصـادي تأثيري بر سبک تفکر جنايي نداشته است .
بر اساس نظريه جرم شناسي مارکسيستي طبقه بنـديهـاي طبقـاتي ، بيعدالتي اجتماعي و احساس بيگانگي در جامعه فرد را در معرض ارتکاب جـرم قـرار مـيدهـد؛ درنهايـت ميتوان اين گونه تحليل کرد که وضعيت اقتصـادي در قـدرت گـرفتن برخـي سـبک هـاي تفکـر جنـايي در کودکان و نوجوانان تأثير دارد و زندگي در فقر مطلق تفکر جنايي در آن ها را تقويت کرده است .
ايـن سبک هاي تفکر متعاقبا برچسب گذاري شده اند به عنوان دلجويي ٢ (تمرکز بـر بـيعـدالتي اجتمـاعي توسـط فـرد و توجيـه رفتـار نقـض کننـدة هنجـار)، انفصـال ٣ (توانـايي خـلاص شـدن از آزارهـاي روان شناختي رفتار جنايي همانند اضطراب )، استحقاق ٤ (نگرش مالکيت و توجيـه خـاص )، جهـت - گيري قدرت ٥ (اقدام تهاجمي براي کنترل يا ادارة ديگران )، احساساتي بودن ٦ (تـلاش بـراي توجيـه 7 اقدامات مجرمانه گذشـته بـا مشـارکت در رفتارهـاي بـه ظـاهر خيرخواهانـه )، خـوش بينـي افراطـي (اعتقادي قوي مبني بر اينکه شخص از عواقب منفي رفتارهاي جنايتکارانه دور خواهد بود)، راحـت طلبي شناختي ٨ (حل مشکلات به ساده ترين روش ممکن ) و عدم انسجام ٩ (اختلال تفکري که منجـر منجر به ايجاد مشکل براي انجام اهداف خوب و تأديب نفـس مـيشـود.