چکیده:
این مقاله در پی آن است تا چگونگی صلح¬اندیشی قهرمانان ایرانی را در داستان فریدون بررسی کند. در این داستان از چند روش صلحاندیشانه صحبت شده است. توزیع گستردۀ ثروت بین نیازمندان که به دست فرانک انجام میشود، تقسیم جهان به سه قسمت و کثرتگرایی در روش حکومت¬داری و دوری از انفراد در تقسیم جهان که کار فریدون است و گفت¬وگومحوری در حل منازعات در میان قهرمانان و تکیه برکشف راه¬حل صلح و رد مطلق خشونت و دوری از استفاده از قدرت نظامی برای حل اختلافات و عدم تعلق به دنیا و دوری از سماجت و جدال برای ماندن در حاکمیت و قدرت، که ویژگی ایرج در مواجهه با برادران است و توجه ویژه به داد و دادگری و دوری از ستم و ستمگری در کردار و گفتار فریدون. آنچه فریدون از آن بهره برده است و نیز کنش، گفتار و اندیشۀ قهرمانان ایرانی در داستان فریدون، با دیدگاه¬های صلح¬دوستی امروزی انطباق دارد.
this article seeks to examine how the iranian heroes think about peace in fereydoun story. in this story, several peaceful methods are discussed. the wide distribution of wealth among the needy by faraanak, the division of the world into three parts and pluralism in the method of governance, and the avoidance of individuality in the division of the world, which is the work of fereydoun, emphasis on dialogue in resolving conflicts among heroes and relying on finding a solution to peace and absolute rejection of violence, avoiding the use of military force to resolve disputes, not belonging to the world and avoiding stubbornness and struggle to stay in the power that is the characteristic of iraj in front of his brothers, paying special attention to justice, and avoiding oppression and tyranny in fereydoun's actions and speech. what fereydoun has benefited from, as well as the actions of the words and thoughts of the iranian heroes in fereydoun's story, are in line with today's peaceful views.
خلاصه ماشینی:
توزيع گستردٔە ثروت بين نيازمندان که به دسـت فرانـک انجـام مـيشـود، تقسـيم جهان به سه قسـمت و کثـرتگرايـي در روش حکومـت داري و دوري از انفـراد در تقسيم جهان که کار فريدون است و گفت وگومحـوري در حـل منازعـات در ميـان قهرمانان و تکيه برکشف راهحل صـلح و رد مطلـق خشـونت و دوري از اسـتفاده از قدرت نظامي براي حل اختلافات و عدم تعلق به دنيا و دوري از سـماجت و جـدال براي ماندن در حاکميت و قدرت، که ويژگي ايـرج در مواجهـه بـا بـرادران اسـت و توجه ويژه به داد و دادگري و دوري از ستم و ستمگري در کردار و گفتـار فريـدون.
اغلب اين پژوهش هـا بـه طـور مختصـر و گـذرا بـه صلح انديشي در شاهنامه و در داستان فريدون هم پرداخته اند؛ از جمله ميرزا ملا احمـد در مقاله «جنگ و صلح در شاهنامه فردوسي » (١٣٨٢) بيشتر به جنـگ و علـل و عوامـل آن از قبيل جنگ براي انتقام، جلوگيري از تجاوز به کشور، پيمانشکني، رشک بـري قهرمانـان از همديگر، افزايش حوزٔە حکومتي، آزمندي، جنگ براي حفظ نـام و شـهرت و قـدرتطلبـي پرداخته است .
قدمعلي سرامي در کتاب خود، «از رنگ گل تا رنج خار»، اينگونه گفتـار را در جـدل و بحث بين قهرمانان داستان در بيان تمثيل براي کواژه (سرزنش کردار رقيب ) ذکر نمـوده است (سرامي، ١٣٧٣: ٢٧٠): کـــه مـــا را بـــه گـــاه جـــواني پـــدر بـــدين گونـــه بفريفـــت اي دادگـــر درختي است اين خود نشانده به دسـت کجــا آب او خــون و بــرگش کبســت (فردوسي، ١٣٦٦: ٣٠٨-٣٠٩) (در واقع ابيات بالا، نمونۀ خوبي براي کواژه در اين داستان است ) که شما ايرج را بـر ما ترجيح دادهاي و ما را به سرزمين هاي دور تبعيد کردهاي و با اين امر، موجبات نگراني و عصيان شديد ما را فراهم کردهايد که نتايج نامطلوب و شومي به دنبال دارد.