چکیده:
ولایت فقیه به معنای حق تصدی فقیه جامع الشرائط برای تدبیر و رهبری جامعه
است . از نظر تشیع حق حکومت بعد از پیامبر اکرم (ص ) برای ائمه معصومین (ع )
ثابت میباشد و فقهای جامع الشرائط نیز در عصر غیبت امام معصوم (ع )، حق تصدی
امور اجتماعی سیاسی جامعه را برعهده خواهند داشت . پژوهش حاضر با بهره گیری
از روش تحلیلی- توصیفی، در صدد واکاوی آراء سیاسی علامه حلی در باب
تولیت سیاسی فقیه در عصر غیبت ، از حیث قلمرو اختیارات ، شرائط و احکام ولی
فقیه میباشد. علامه حلی در آثار فقهی خود در ابواب مختلف ، نظیر امر به معروف ،
اقامه حدود، صلاه جمعه ، خمس و زکات ، باغی بر امام به تولیت فقیه در عصر
غیبت اذعان کرده و برای اولین بار ولایت نصبی فقیه را در ادبیات فقهی تشیع به
کار گرفته اند. وی علاوه بر تعیین قلمرو تولیت فقها به شرائط و ادله ولایت فقیه
پرداخته و از برخی ادله ولایت فقیه ، نظیر روایت عمر بن حنظله در روشی مبتکرانه
مفاهیم عامی را برداشت نمودند.
ولایه الفقیه تعنی حق تصدی الفقیه الجامع للشرايط لتدبیر المجتمع وقیادته . وبحسب الرای
الشیعی، فان حق الحکومه بعد النبی الاکرم (ص ) ثابت للايمه المعصومین (ع )، کما ان الفقهاء
الجامعین للشرايط لهم فی عصر غیبه الامام المعصوم (ع ) الحق فی التصدی للامور الاجتماعیه
السیاسیه فی المجتمع . یتناول هذا البحث ، وبالاعتماد علی المنهج التحلیلی-التوصیفی، تحلیل الاراء
السیاسیه للعلامه الحلی فی ما یخص تصدی الفقیه للشوون السیاسیه فی عصر الغیبه؛ من حیث دايره
الصلاحیات ، وشرايط الولی الفقیه واحکامه . وفی مولفاته الفقهیه فی مختلف الابواب ؛ من قبیل الامر
بالمعروف ، اقامه الحدود، صلاه الجمعه، الخمس والزکاه؛ یاتی العلامه الحلی بما یجعل القاصی
والدانی یسلم بتولی الفقیه فی عصر الغیبه، مستعملا عباره "الولایه المنصوبه للفقیه " لاول مره فی
الادبیات الفقهیه الشیعیه. ومضافا الی تعیینه لدايره تولی الفقهاء، یتناول شرايط ولایه الفقیه وادلتها،
ویستخرج بمنهج مبتکر مفاهیم عامه من بعض ادله ولایه الفقیه ؛ مثل روایه عمر بن حنظله.
خلاصه ماشینی:
علامه حلي در آثار فقهي خود در ابواب مختلف ، نظير امر به معروف ، اقامه حدود، صلاه جمعه ، خمس و زکات ، باغي بر امام به توليت فقيه در عصر غيبت اذعان کرده و براي اولين بار ولايت نصبي فقيه را در ادبيات فقهي تشيع به کار گرفته اند.
پژوهش حاضر درصدد واکاوي پرسش هاي ذيل است ، آيا علامه حلي اصل ولايت فقيه در عصر غيبت را پذيرفته اند؟ در صورت پذيرش توليت فقها، گستره اين ولايت چگونه است ؟ علامه به چه نوع ادله اي براي ولايت فقيه در عصر غيبت استناد کرده اند؟ فرضيه پژوهش بر اين امر استوار است که : جناب علامه حلي با استفاده از ظرفيت هاي موجود سياسي برآمده از گرايش امراي مغول و نزديکي با آنها خصوصا اولجايتو معروف به سلطان احمد خدابنده ، توانست به طرق دقيقي از ولايت تدبيري فقها در عصر غيبت پرده بردارد و براي اولين بار، عنوان نصب عام را براي فقيه جامع الشرائط به کار گيرد، و نيز از دو منظر عقل و شرع ، حق تصدي فقهاي جامع الشرائط را اثبات نموده اند.
دليل نقلي علامه براي ولايت فقيه به چند روايت ، خصوصا روايت ابيخديجه ، عمربن حنظله ، حفص بن غياث ، استناد ميفرمايد، وي درکتاب تذکرة الفقهاء، در باب اقامه حدود بعد از ذکر نظر جناب شيخ مفيد و شيخ طوسي مبني بر پذيرش قطي ولايت فقها بر منصب قضا در عصر غيبت ، به روايات مورد تمسک ايشان ، استدلال ميکند، از اين رو علامه مينويسد: «جزم به الشيخان ..