چکیده:
مضامین اخلاقی و اجتماعی از مباحث اصلی در ادبیّات فارسی است و از گذشته تاکنون جلوهگاه نغزترین و نابترین معانی و مضامین اخلاقی و تعلیمی بوده است؛ بهگونهای که در هر دوره، بخش انبوهی از شعر فارسی به حکمت و موعظه اختصاص داشته است. ادبیّات تعلیمی از رایجترین و کهنترین گونههای ادبی در جهان است که آموزههای عقلانی و اخلاقی را به مخاطبان ارائه میکند تا با کاربست آنها در زندگی به نیکبختی و سعادت برسد. در شاهنامه که اثری حماسی است، سخن از انسانهایی آرمانی به میان میآید که آراسته به صفات نیکوی انسانی هستند و پایبندی به اخلاق، بارزترین ویژگی زندگی آنان است. فردوسی که صاحب گفتاری پاک و آراسته بهراستی و درستی است، خود، به فضایل اخلاقی پایبند است و در داستانهای شاهنامه به بیان این ارزشها در زندگی آدمی میپردازد. اوستا نیز که اثری تعلیمی و اخلاقی است، پر از خوبیها و اندیشههای انسان دوستانه است؛ که در آن مضامین اخلاقی به انحای مختلف بیان شده است. این مقاله سعی دارد با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا و روش توصیفی- تطبیقی و با ابزار کتابخانهای خصوصیات اخلاقی مشترک در این دو اثر را بررسی کند؛ از بررسی و مقایسۀ این دو منبع، این نتیجه حاصل شد که شاهنامه ضمن تأثیرپذیری و جذب مؤلفههای فرهنگی دین مبین اسلام، تأثیرات فراوانی نیز از فرهنگ ایران پیش از اسلام گرفته، بسیاری از مؤلفههای فرهنگی آن را حفظ و ضبط کرده است.
Moral and social themes are one of the main topics in Persian literature and from the past until now it has been the manifestation of the purest and purest meanings and moral and educational themes, so that in each period, a large part of Persian poetry is devoted to wisdom and sermon and literature It is a teaching of one of the most common and ancient literary genres in the world, which provides rational and moral teachings to the audience in order to achieve happiness and prosperity by applying them in life. In Shahnameh, which is an epic work, there is talk of ideal human beings who are adorned with good human qualities and adherence to morality is the most prominent feature of their lives. Ferdowsi, who has a pure and well-groomed speech, is committed to moral virtues, and in the stories of Shahnameh, he expresses these values in human life. The Avesta, which is an educational and moral work, is also full of goodness and humanitarian thoughts; In which moral themes are expressed in different ways. This article tries to examine the common moral characteristics of these two works by using content analysis method and descriptive-comparative method and by library tools; The result was that Shahnameh, while being influenced and absorbing the cultural components of the religion of Islam, has also taken many influences from the culture of pre-Islamic Iran, and has preserved and recorded many of its cultural components.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله سعي دارد با بهره گيري از روش تحليل محتوا و روش توصيفي- تطبيقي و با ابزار کتاب خانه اي خصوصيات اخلاقي مشترک در اين دو اثر را بررسي کند؛ از بررسي و مقايسۀ اين دو منبع ، اين نتيجه حاصل شد که شاهنامه ضمن تأثيرپذيري و جذب مؤلفه هاي فرهنگي دين مبين اسلام ، تأثيرات فراواني نيز از فرهنگ ايران پيش از اسلام گرفته ، بسياري از مؤلفه هاي فرهنگي آن را حفظ و ضبط کرده است .
با اين زور و برسم ، کسي را خواستار ستايشم که روان را هميخواند؛ آن اشون مردي که انديشه و گفتار و کردار نيک را به ياد دارد، آنکه به سپندارمذ اشون و به سخن سوشيانت پايدار است و با کنش خود، جهان را به سوي اشه پيش ميبرد»(ويسپرد، بند ٥: ٥٢٤).
«اندرواي زبردست را با هوم آميخته با شير، با برسم ، با زبان خرد و منثره ، با انديشه و گفتار و کردار نيک ، با زور و به سخن رسا ميستاييم »(اوستا، بند ٥: ٤٤٨).
به نام خداوند جان و خرد کزين برتر انديشه برنگذرد (فردوسي، ١٣٧٩ ،١: ١٢) که انديشه در دلم ايزدي فراز آمدست از ره بخردي (همان ،١: ٥٢) اگر با من اکنون تو پيمان کني نپيچي و انديشه آسان کني يکي دختري نارسيده بجاي کنم چون پرستار پيشت به پاي (همان ،٣: ٢٢) مرا بين و چندي خرد ده مرا هم انديشۀ نيک و بد ده مرا (همان ،٥: ٣٨١) انوشيروان در قالب دعا، براي پسرش ، ضمن آرزوي در امان ماندن وجود او از بدگمانيها و بدانديشيهاي بدگمانان ، برايش «پندار نيک » آرزو ميکند: سرت سبز باد و دلت شادمان تنت پاک و دور از بد بدگمان هميشه خرد پاسبان تو باد همه نيکي اندر گمان تو باد (همان ،٨: ٣١٣) ١-٣- ٢-کردار نيک يکي از سه ضلع مثلث ديني زرتشتي و يکي از پايه هاي اين دين ، کردار نيک است .