چکیده:
پیامد مواجهه جوامع قاجار و مِیجی با تمدن غرب در سده نوزدهم، تکوین قالبهای فرهنگی دوگانه و التقاطی متشکل از عناصر بومی و فرنگی بود. نخبگان این جوامع نیز مبتنی بر دریافت خود از ویژگیهای فرد مُدرن، تلاش کردند تا با نمایش نمادهای تمدن جدید در زندگی روزمره، رفتار مُتمدنانهای در حوزه عمومی از خود به نمایشبگذارند. تبدیل هنجارهای مدنی خویشتنداری به کنش مسلط اجتماعی در حوزه عمومی با تکوین دولتهای مطلقه غربی و راندن رفتارهای طبیعی و عاطفی به حریم خصوصی، مُراد الیاس از عقلانیشدن فرد در جوامع معاصر غربی بود و او کوشید تا در قالب نظریه «فرایند مُتمدنشدن» پیشینه تاریخی آن را تبیین کند. با توجه به اهمیت تجارب تاریخی، پژوهش حاضر میکوشد تا ذیل پرسش بزرگتر و دیرینهای چون علل ناکامی و توفیق ایران و ژاپن در فرایند نوسازی، به این سوال پاسخ دهد که در تعارض میان وجوه جداییناپذیر عقلانی و عاطفیِ فرد و تحیُر و تنشهای روحی ناشی از آن، نخبگان این جوامع چه راهکاری یافتند؟ با کاربست نظریه الیاس و روش تطبیقی-تاریخی، تلاش شده تا با بررسی و تحلیل اطلاعات تاریخی و سنجش شاخصهایی چون جامه، خانه و ادبونزاکت در زندگی نخبگان، پناهبردن به حوزههای خصوصی بهعنوان راهحل احتمالی برای تسکین فشارها تبیینشود.
The formation of dual and eclectic cultural patterns consisting of indigenous and Western elements was the consequence of Qajar and Meiji societies’ confrontation with Western civilization in the nineteenth century. Based on their perception of the modern individual’s characteristics, the elite of these societies tried to present civilized behavior in the public sphere by displaying the symbols of the new civilization in everyday life. The dominance of self-control in the public sphere with the formation of absolute states in the West and the enclosure of natural and emotional behaviors in private sphere was what Elias meant by individual rationalization in contemporary Western societies. Regarding the importance of historical experiences, it is tried here to answer the question what was the elite’s solution of the conflict between the inseparable rational and emotional aspects of the individual in these societies? It is a question along an old and important question of the causes of failure and success of Iran and Japan in the modernization process. It was attempted to analyze the historical data and measurement indexes such as clothing, housing and etiquette in the elite life by applying Elias’s theory and comparative-historical method to explain their seeking refuge in the private sphere as a possible solution to relieve pressures.
خلاصه ماشینی:
به تعبیر دیگر، نخبگان ایرانـی و ژاپنـی در برابر نیروی طاقت فرسای عصر مدرن برای آزادسازی انسان و آغاز سـبکی از زنـدگی و سـاختن ً نوعی از جامعه و جهان که خود را در مسئولیت بـرای پیشـرفت بـروز مـیداد، به گونـه ای نسـبتا یکسان به درون (با رعایت نزاکت و حفـظ ظـواهر) پنـاه بردنـد؛ امـا تفـاوت در اینجاسـت کـه زمینه های تاریخی و باورهای عمومی در میان نخبگان ژاپنی ، برخلاف همتایـان ایرانـی ، مجـال ˑ این گرایش به درون بـرای عـدم مقاومـت در برابـر عصـر مـدرن را فـراهم میکـرد و زمینه سـاز دستیابی آن ها به قلمروهای مختلفی از تجدد و نوسازی میشد.
فرضیۀ بالا با نظـر بـه ایـن ˑ پرسش اصلی قابل طرح است که «در تنش ناشـی از دوگـانگی میـان ارائـۀ رفتـاری متمدنانـه و عقلانی در حوزٔە رسمی و وجه عاطفی و احساسی فرد، قشر نخبه و روشنفکر جوامـع قاجـار و می جی بـرای کـاهش اضـطراب ها و آشـفتگیهای روحـی ایجادشـده چـه روشـی را در پـیش ˑ گرفتند؟» پاسخ به چنین پرسشی مستلزم روش شدن پاسخ چنین سؤال هایی است : «برگزیدگان جوامع وقت ایران و ژاپن از فرد متمدن در فرهنگ غربی چه دریافتی داشتند؟» و «چگونه تلاش ˑ کردند تا با ارائۀ رفتاری متمدنانه در عرصۀ عمومی آن را بازنمایی کنند؟» پژوهش حاضر، پژوهشی توسعه ای با رویکرد توصیفیـتحلیلی اسـت .