چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی، صفات شخصیت و خودکارآمدی شغلی با میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان متاهل شاغل بود. روش پژوهش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و تبیینی با رویکرد مدل ساختاری بود. از جامعه زنان متاهل شاغل در شهرداری تهران با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 400 نفر انتخاب شدند. به منظور جمع آوری دادهها پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن، دلبستگی کولینز و رید(1996)، ویژگی های شخصیتی NEO-FFI، خودکارآمدی شغلی (ریگز و نایت، 1994) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بزرگترین بار عاملی متعلق به نشانگر پی آمدهای فردی (882/ 0=β) و کوچکترین بار عاملی متعلق به نشانگر باورهای فرد (675/ 0=β) خودکارآمدی شغلی است. بدین ترتیب با توجه به این که بارهای عاملی همه نشانگرها بالاتر از 32/ 0 بود، می توان گفت همه آنها از توان لازم برای اندازه گیری متغیرهای مکنون پژوهش حاضر برخوردارند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که با توجه به نتایج به دست آمده حمایت اجتماعی ادراک شده می تواند بین طلاق عاطفی، سبک های دلبستگی، صفات شخصیت و خودکارآمدی شغلی در زنان متاهل شاغل نقش میانجی داشته باشد.
Aim: The aim of this study was to present a model for predicting emotional divorce based on attachment styles, personality traits and job self-efficacy mediated by perceived social support in employed married women. Methods: The method of this research was descriptive-correlational and explanatory with a structural model approach. 400 people were selected from the community of married women working in Tehran Municipality by cluster random sampling method. Guttman Emotional Divorce Questionnaire (2008), Collins and Reed Attachment Questionnaire (1996), NEO-FFI Personality Traits (1985), Job Self-Efficacy Riggs & Knight (1994) and Perceived Social Support Questionnaire (1988) were used to collect data. Results: The results showed that the highest factor load belongs to the indicator of individual consequences (β = 0.882) and the smallest factor load belongs to the indicator of individual beliefs (β = 0.675) job self-efficacy. Thus, considering that the factor loads of all indicators were higher than 0.32, it can be said that all of them have the necessary power to measure the latent variables of the present study. Conclusion: The results showed that according to the obtained results, perceived social support can play a mediating role between emotional divorce, attachment styles, personality traits and job self-efficacy in married working women.
خلاصه ماشینی:
ارائه مدلي براي پيش بيني طلاق عاطفي بر اساس سبک هاي دلبستگي ، صفات شخصيت و خودکارآمدي شغلي با ميانجيگري حمايت اجتماعي ادراک شده در زنان متأهل شاغل ناهيد اصل دانشجوي دکتري گروه مشاوره ، واحد رودهن ، دانشگاه آزاد اسلامي ، رودهن ، ايران فريده دوکانه ايفرد* دانشيار گروه مشاوره ، واحد رودهن ، دانشگاه آزاد اسلامي ، رودهن ، ايران پانته آ جهانگير استاديار گروه مشاوره ، واحد رودهن ، دانشگاه آزاد اسلامي ، رودهن ، ايران دريافت : ١٤٠٠/٠٥/١٦ پذيرش : ١٤٠٠/١٢/٠٨ ايميل نويسنده مسئول : f.
براي آزمون فرضيه هاي گام اول پژوهش مدلي طراحي شد که در آن فرض شده بود خودکارآمدي شغلي هم به صورت مستقيم و هم با ميانجيگري حمايت اجتماعي ادراک شده ، طلاق عاطفي را پيش بيني ميکند.
مدل ساختاري نهايي پژوهش با استفاده از داده هاي استاندارد بحث و نتيجه گيري نتايج نشان داد که حمايت اجتماعي ادراک شده به صورت معنادار طلاق عاطفي را پيش بيني ميکند.
نمره هاي بالا در عامل روان آزرده خويي با عدم ثبات عاطفي و عواطف منفي همراه است که معمولاً سطح سازگاري فرد را تحت تأثير قرار ميدهد و تمايل بيشتري به تکانشگري، پرخاشگري و آسيب پذيري دارند (شاکريان و همکاران ، ١٣٩٠) که در نهايت ميتواند روابط زوجين را مختل کند (احدي، ١٣٩٦) و در نهايت نتايج نشان داد که حمايت اجتماعي ادراک شده رابطه بين صفات شخصيت و طلاق عاطفي را ميانجيگري ميکند.