چکیده:
در این مطالعه، تأثیر شوکهای مخارج دولت بر متغیرهای کلان اقتصادی در ایران خصوصاً بر مصرف کل بخش خصوصی در قالب یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) و در یک اقتصاد بسته با شمول خانوارهای غیرریکاردینی و یک سیاست نسبتاً دقیق مالی مورد بررسی قرار میگیرد. نتایج شبیهسازی مدل نشان میدهند که وجود خانوارهای غیرریکاردینی یک محرک در جهت افزایش سطح مصرف کل در پاسخ به شوک مخارج دولت نسبت به حالت پایه بدون حضور خانوارهای غیر ریکاردینی میباشد. یافتههای تحقیق دلالت بر این امر دارد که در ایران اعمال تکانه مثبت مخارج مصرفی دولت، امکان رشد پویای سرمایهگذاری را فراهم نمیسازد. این در حالی است که اشتغال نیروی کار خانوارهای غیرریکاردینی بدلیل افزایش در دستمزد افزایش یافته، لیکن سرمایهگذاری کاهش مییابد. همچنین سیاست مالی دارای اثر مثبت بر تولید میباشد، اگرچه ضریب تکاثری پایینتر از یک بوده و به مرور زمان تولید کاهش خواهد یافت. با توجه به این مسئله که اثر تکانه مخارج مصرفی دولت روی مخارج مصرفی بخش خصوصی مثبت بوده لذا این نتیجه خلاف چارچوب نظریه برابری ریکاردینی و بصورت (crowding-in) عمل مینماید.
This thesis investigates the impact of government spending shocks on macroeconomic variables in Iran, especially on private consumption in the form of a stochastic dynamic general equilibrium (DSGE) model, in a closed economy with non-Ricardian households and a relatively rigorous fiscal policy. The model simulation results show that non-Ricardian households are a stimulus to increase total consumption in response to government spending shocks relative to the baseline without non-Ricardian households. The findings also imply that the positive impulse of government spending in Iran does not allow for the dynamic growth of investment. In other words, The effect of spending shock on the investment is negative, while the employment of non-Ricardian household increased as wage increased, but investment declined. also, fiscal policy has a positive effect on production, although the multiplier is lower than one and will decrease over time. Given that the effect of government spending shocks on private consumption spending is positive. The model results do not follow Ricardian Equivalence Theorem, which is in the form of crowding-in.
خلاصه ماشینی:
com تاريخ دريافت : ١٤٠٠/٠١/١٠ تاريخ پذيرش : ١٤٠٠/٠٦/٢٩ چکيده در اين مطالعه ، تأثير شوکهاي مخارج دولت بر متغيرهاي کلان اقتصادي در ايران خصوصاً بر مصرف کل بخش خصوصي در قالب يک مدل تعادل عمومي پوياي تصادفي (DSGE) و در يک اقتصاد بسته با شمول خانوارهاي غيرريکارديني و يک سياست نسبتاً دقيق مالي مورد بررسي قرار ميگيرد.
بطور مثال فطرس و همکاران (١٣٩٤) در بررسي تأثير تکانه هاي پولي و مالي بر متغيرهاي کلان اقتصادي با استفاده از رهيافت تعادل عمومي پوياي تصادفي، به اين نتيجه دست يافته اند که تکانه مخارج دولت ، به افزايش مخارج دولت ، مصرف خصوصي و کاهش سرمايه گذاري بخش خصوصي منجر ميشود.
تحقيقات اخير در مورد انتقال سياست مالي در مدل تعادل عمومي پوياي تصادفي، ناهمگني خانوارها را مطرح کرده ؛ با اين فرض که خانوار غيرريکارديني يک قاعده سرانگشتي را دنبال کرده و به سادگي درآمد قابل تصرف بعد از ماليات را در هر دوره مصرف کرده (گلي و همکاران ١، ٢٠٠٤) و در اثر رفتار چنين خانوارهايي، سياست هاي انتقالي داراي اثر واقعي بوده و احتمال افزايش در مصرف بخش خصوصي در نتيجه افزايش در مخارج دولت وجود دارد.
با توجه به طرح نبود روابط بين مخارج دولت و مصرف بخش خصوصي توضيح برابري ريکارديني٦ مطرح شده (برابري بارو- ريکارديني) که پيش بيني ميکرد مخارج دولت ، بدون توجه به روش تامين مالي مخارج ، 1 Kormendi 2 Aschauer 3 Karras 4 Crowding Out 5 Bailey 6 Ricardian Equivalence بر روي مصرف اثري نخواهد داشت و اين امر تا زماني که خانوارها محدوديت بودجه دولت را در محدوديت بودجه کل دوران زندگي خود دخيل سازند، مصداق خواهد داشت .
1 Palas 2 Sandica & Alupoaiei 3 Asadzadeh et al.